مسعود رجوی ـ زهر اتمی؛ نقطهعطف در سرنوشت دیکتاتوری مذهبی
مسعود رجوی ۲۷تیر ۹۴ در پیام تبریکی بهمناسبت پذیرش جامزهر اتمی، عقبنشینی خامنهای را شکست استراتژی تضمین بقای رژیم با بمب اتمی پس از کارزار ۲۴ساله مقاومت ایران دانست.
مسعود رجوی ضمن انتقاد از سیاست مماشات و افشای سیاست آمریکا، گفت تردیدی نیست که دولت آمریکا تا منتهیالیه کشش تاریخی و بینالمللی و سیاسی خود هوار رژیم را داشته و به آن امتیاز داده است... اما خامنهای، با اتمی، بیاتمی، سرنگون سرنگون...!
مسعود رجوی در بخش دیگری از پیام تأکید کرد که مردم مردم ایران به چیزی کمتر از سرنگونی رژیم ولایت فقیه و استقرار آزادی و حاکمیت مردم رضایت نمیدهند؛ این هسته مرکزی کارزار ملی و میهنی با این رژیم بوده و خواهد بود. جنگ آزادیبخش و سرنگونی خلافت ارتجاعی، انتخابات آزاد و تدوین قانون اساسی جمهوری جدید در مجلس مؤسسان و قانونگذاری ملی حق مسلم مردم ایران است.
مسعود رجوی در پایان ضمن فراخوان به عموم نیروهای آزادیخواه و استقلال طلب به جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی گفت از نقطهعطف گذشتیم؛ مماشات و دلالی و داعیه اصلاح و اعتدال برای این رژیم دیگر اثر ندارد!
مسعود رجوی در تحلیل برهم خوردن تعادل رژیم و فاز جدید مقاومت گفت:
اما شکست استراتژی تضمین بقای رژیم قرونوسطایی با بمب اتمی، خواه و ناخواه به تضعیف کیفی این رژیم و بر هم خوردن تعادل آن منجر میشود.
اکنون دیگر از یک نقطهعطف در سرنوشت این رژیم گذشتیم. مماشات، دلالی و داعیه اصلاح و اعتدال برای این رژیم دیگر اثر ندارد. ما با یک دشمن زهر خورده و کیفاً ضعیفتر روبهرو هستیم و این چیزی قابل پوشاندن و واژگونه نمایی نیست و به سرعت در میدان عمل به اثبات میرسد.تا آنجا که به رژیم مربوط میشود مرحله «واپس تمرگیدن» تازه شروع کار است و این رشته سر دراز دارد. سر و وضع و حرکات و آشفتگی و پریشانی و درهم شکستگی آشکار خامنهای در این ایام بهوضوح مؤید همین حقیقت است.
بگذریم که حتی اگر رژیم آخوندی به اندازه رژیم شاه هم حمایت کشورهای غربی را میداشت (که ندارد)، حتی اگر به اندازه رژیم شاه هم پول و اعتبار میداشت (که ندارد) باز هم نقطهای در تقدیر است که اینها چارهساز نیست و انقلاب و سرنگونی خود را تحمیل میکند. حالا هم دیگر، رفع تحریم از این رژیم، نه تنها هیچ مسألهای حل نمیکند، بلکه بر ابعاد بحران سرنگونی میافزاید و آن را عمیقتر میکند.
بحرانهای حاد اجتماعی و اقتصادی در اوج خود به بحران سیاسی تبدیل میشوند و راهحل آنها هم راهحل سیاسی یعنی کنار رفتن یا تغییر و سرنگونی رژیم مربوطه است. برای فهم این حقیقت بایستی عینک اکونومیستی را کنار گذاشت و موضوع را در طاق سیاسی و پایه طبقاتی آن بررسی کرد.
اینجاست که روشن میشود، سرمایه اتمی رژیم که بیش از ربع قرن برای آن وقت و انرژی و منابع کلان صرف کرده بود حالا دیگر در بهترین صورت متوقف و منجمد شده و دیگر ضامن بقای آن نیست.
به وضوح پیداست که مردم ایران به چیزی کمتر از سرنگونی رژیم ولایت فقیه و استقرار آزادی و حاکمیت مردم رضایت نمیدهند. این هسته مرکزی کارزار ملی و میهنی با این رژیم بوده و خواهد بود.
در پایان مسعود رجوی ضمن فراخوان به عموم نیروهای آزادیخواه و استقلال طلب به جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی گفت:
جای خوشوقتی است که شورای ملی مقاومت ایران از سال ۱۳۸۱همه نیروهای جمهوریخواه و مشتاق آزادی و استقلال میهن را به همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی فراخوانده است. در همان زمان هم گفتیم که این یک آزمایش تاریخی برای عموم نیروهاست که صرفنظر از اختلافات و دیدگاهها و برنامهها و طرح های خاص مورد نظر خودشان تا کجا به دور از شیخ و شاه از ظرفیت همبستگی برای سرنگونی استبداد مذهبی برخوردارند.
رژیم و مهرههای آن به طرز مضحکی از دوران "پسا مذاکره" صحبت میکنند. منظورشان آمادهسازی رژیم برای عبور از این مرحله است. اما ما درست میخواهیم در همین مرحله "واپس تمرگیدن" برای سرنگونی و گسستن بند از بند رژیم ضدبشری، بهطور مضاعف پیش بتازیم.. به همین مناسبت "کارزار سرنگونی- شماره ۶" را برای یکانهای فدایی، مجاهدان اشرفی، مؤسسان چهارم ارتش آزادی و یاران اشرفنشان در داخل و خارج میهن اشغال شده، اعلام میکنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر