آرش مومنی: خوشبختانه باز هم فرصتی دست داد که دور هم جمع شویم و راجع به مسائل روز گفتگو کنیم. قبل شروع مجددا تشکر میکنم که این فرصت را دادید که دور هم جمع شویم.
اینها حتی به سران خودشان هشدار میدهند و به خانوادهها که مواظب فرزندان خودتان باشید که مجاهدین جوانان را فریب میدهند و به خودشان جذب میکنند و حتی آن دادگاهی که بر علیه ۱۰۴ نفر در ایران تشکیل دادهاند برای محاکمه مجاهدین آمدند و مستقیم گفتند که این را به خاطر همین موضوع و بهخاطر این که جلوی جوانان را بگیرند که جذب مجاهدین نشوند آنرا تشکیل دادهاند. الان این سوال پیش میآید که دلیل این وحشت چیست؟ چه اتفاقی مگر ممکن است بیافتد؟ چرا رژیم روی این موضوع اینقدر حساس و هستیریک شده است؟ اگر رضا شما توضیح بدهید خیلی ممنون میشویم.
رضا شایسته: من فکر میکنم ترس و هراس رژیم نه از قیام ۴۰۱ بلکه برمیگردد به فردای ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ روزی که مردم تهران با آن تظاهرات تاریخی خودشان به اعتراض برخاستند. این یک اعتراض و تظاهرات مسالمتآمیز بود که خمینی جلوی آزادیها را گرفته بود. حقکشی و بیعدالتی. خمینی و پاسدارنش آن تظاهرات را به گلوله بستند. به دستور شخص خمینی. از آن روز دیگر این رژیم نامشروع شد. دیگر مبارزه سیاسی یا پارلمانتریستی یا هر مبارزه مسالمتآمیزی دیگر امکانپذیر نبود. همه میدانند که در فردای سی خرداد موج اعدامها در سرتاسر کشورمان شروع شد. اعدامهای سال ۶۰ و ۶۱ و تا همین امروز. به عنوان مثال مادر من در سال ۱۳۶۱ در زندان وکیلآباد مشهد به دار آویخته شد.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر