روزگار حاکمیت ملایان به نقطهای رسیده که حتی نزدیکترین افراد به بیت ولیفقیه، از طریق رسانههای خود، پیام هشدار میفرستند.
خامنهای در تلاش است با تکرار توصیهها و تشرها به باندهای رقیب، تعادل ظاهری نظام را حفظ کند، اما واقعیت این است که صدای او دیگر اعتباری ندارد. جدالهای درون مجلس و دولت، بهروشنی نشانهی افول اقتدار ولیفقیه و سستی پایههای نظام است.این بحران از بیرون تحمیل نشده است، بلکه محصول جدایی کامل جامعه از حاکمیت است. هرچه فاصله مردم با نظام بیشتر میشود، آثار آن بلافاصله در درون حاکمیت بازتاب پیدا میکند. در چنین شرایطی، نه تبلیغات حکومتی کارساز است و نه شعارهای اقتدار.
روزنامهی شرق در گزارشی (۲۷ شهریور ۱۴۰۴) بهنقل از محمدرضا تاجیک ـ تئوریسین اصلاحطلب ـ اذعان کرده است: «جامعه جلوتر از جریانات سیاسی است.» این جمله، اعترافی صریح به بیاعتباری اصلاحطلبی و در عین حال، بیانگر حقیقتی است که همه میبینند: سرمایهی اجتماعی نظام از کف رفته و بهویژه نسل جوان، هیچ نسبتی با حاکمیت کنونی ندارد.
وقتی جامعه از اصلاحات و حتی رفراندوم عبور کرده و خواستههایش رادیکالتر از همه جریانهای موجود است، معنایش روشن است: مردم راه خود را یافتهاند و دیگر هیچ جناح و گروهی را نمایندهی خود نمیدانند. به بیان دیگر، مردم ایران چند گام جلوتر از حاکمیت حرکت میکنند؛ واقعیتی که حتی تئوریسینهای نگران حفظ نظام هم ناگزیر از اعتراف به آن هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر