از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تا امروز، تاریخ مبارزات مردم ایران با خون شقایقهای آزادی نوشته شده است. نسلی پس از نسل دیگر، در برابر استبداد ولایت فقیه سر خم نکرده و
حتی بهای جان را برای رهایی پرداخته است. قیامهای ۸۸، ۹۶، ۹۸ و سرانجام ۱۴۰۱ ادامهی همان راهی هستند که پیشگامان آزادی گشودند؛ راهی که امروز وارثانش در خیابانها، دانشگاهها و رسانهها پرچم آن را برافراشته نگاه داشتهاند.قیام ۱۴۰۱ سه واقعیت بنیادی را در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران حک کرد:
رادیکالترین مطالبات و شکستن همه پلهای اصلاحطلبی قلابی: این قیام در مدت کوتاهی عمق اجتماعی گستردهای یافت و مستقیماً کل نظام ولایت فقیه را هدف گرفت. از آن پس تعادل قوا میان مردم و حاکمیت هرگز به وضعیت پیش از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ بازنگشت.
سلب مشروعیت کامل از حاکمیت: پس از این قیام، هیچ ترفندی تحت عنوان «اصلاح» نتوانست برای مردم اعتبار داشته باشد. مطالبه اصلی جامعه امروز، حذف اصل ولایت فقیه، برچیدن سپاه پاسداران و براندازی تمامیت نظام است.
تعیین مرز آینده: قیام ۱۴۰۱ روشن ساخت که مردم ایران هیچ شکلی از دیکتاتوری ــ چه سلطنت و چه ولایت ــ را نمیپذیرند. تنها پاسخ تاریخی، استقرار یک جمهوری دموکراتیک و فراگیر است که بر تنوعات قومی، فرهنگی و فکری جامعه تکیه کند.
امروز بحرانهای لاعلاج در حاکمیت ــ از اختلافات درونی و بنبست اقتصادی تا انزوای بینالمللی و جنگ قدرت در رأس نظام ــ همگی انعکاس آثار استراتژیک قیام ۱۴۰۱ هستند. این بحرانها تا نقطه سرنگونی پیش خواهند رفت و راه بازگشتی برای نظام باقی نمانده است.
از ۳۰ خرداد ۶۰ تا خونهای جوانان ۱۴۰۱، یک حقیقت همچنان پابرجاست: مسیر رهایی، هرچند پرهزینه، روشن و برگشتناپذیر است. چشم شهیدان آزادی به وارثان مبارزه دوخته شده و آینده ایران به استقرار جمهوری دموکراتیک گره خورده است؛ حقیقتی که از ژرفای تاریخ برخاسته و هیچ قدرتی توان پوشاندنش را ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر