در سالهای اخیر، در هر گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در اروپا، چشمها بیش از هر چیز به حضور جوانانی دوخته میشود که در دهههای ۷۰، ۸۰ و ۹۰ متولد شدهاند.
این نسلها، با وجود آنکه دستگاه تبلیغاتی رژیم حاکم بیش از چهار دهه سنگینترین حجم شیطانسازی و سانسور را علیه مجاهدین خلق ایران بهکار بسته است، بازهم مسیر خود را به سوی این سازمان و آرمان آزادی مییابند. این پدیده برای بسیاری پرسشی جدی ایجاد کرده است: چرا جوانانی که دوران انقلاب و آغاز حاکمیت ملایان را ندیدهاند، امروز جذب مجاهدین میشوند؟پاسخ را باید در چند بُعد اجتماعی، تاریخی و سیاسی جستجو کرد.
۱. نسل پرسشگر و مستقل
جوانان امروز بهدلیل رشد اینترنت و ارتباطات جهانی، بیش از نسلهای پیشین پرسشگرند و زودتر وارد عرصه سیاست میشوند. آنها مستقل از رسانههای دولتی و تبلیغات حکومتی به تحولات نگاه میکنند و روایت خودشان را از حقیقت میسازند.
۲. تجربه مستقیم سرکوب
دیکتاتوری حاکم بیشترین فشار، سرکوب و محدودیت را متوجه نسل جوان کرده است. از کنترل بر زندگی روزمره و ارتباطات تا سرکوب اعتراضات و قیامها. به همین دلیل، جوانان رژیم را اصلیترین دشمن آزادی و آینده خود میبینند و در پی یافتن نیرویی برای مقابله با آن هستند.
۳. جستجوی پادزهر دیکتاتوری
وقتی اولین مسئله جوانان، زهر سرکوب و استبداد آخوندی است، طبیعی است که آنها بهدنبال پادزهر بروند. در این جستجو، مجاهدین خلق بهعنوان یک نیروی سازمانیافته، تاریخی و مبارزاتی در برابر ولایتفقیه جلوه میکند؛ همان نیرویی که اتاق فکر رژیم، تمام توان تبلیغاتیاش را صرف تخریب و مقابله با آن کرده است.
۴. پیوند حافظه تاریخی با عطش امروز
جنبشها و قیامهای دهههای گذشته، همراه با خاطرههای مقاومت و فداکاری نسلهای پیشین، اکنون در حافظه تاریخی جامعه زنده است. این سرمایهی مبارزاتی با آرمانخواهی نسلهای جدید پیوند میخورد و به آنها پشتوانهای برای مصاف با دیکتاتوری میدهد.
۵. شکست سیاست «جایگزینزدایی» رژیم
یکی از راهبردهای اصلی حاکمیت این بوده است که القا کند هیچ نیروی جایگزینی وجود ندارد. اما همین دروغ، انگیزهای میشود تا نسل جوان به دنبال کشف حقیقت برود. در این جستجو، آنان با نیرویی مواجه میشوند که سالیان سال در برابر استبداد ایستاده و هزینه داده است: سازمان مجاهدین خلق ایران.
به این ترتیب، نسل جوان امروز در مسیر طبیعی جستجوی خود، به سازمانی میرسد که هم تاریخچهای روشن در مبارزه با استبداد دارد و هم بدیلی جدی برای آینده ایران ارائه میدهد. این روند آنقدر آشکار است که حتی رسانههای حکومتی هم به آن اعتراف میکنند. روزنامه همشهری در هراس از حضور گسترده جوانان در گردهمایی بروکسل، ناچار نوشت: «نسل جوان، ماهیت خطرناک سازمان مجاهدین را درک نکرده است». اما در حقیقت، همین اعتراف بیانگر یک واقعیت است: فاصله نسل جوان با تبلیغات حکومتی و رویکرد طبیعی آنها به سوی نیرویی که برای آزادی میجنگد.
بدینسان، امروز جوانان دهههای ۷۰، ۸۰ و ۹۰ در داخل و خارج ایران، در پیوند با میراث مبارزاتی دهه ۶۰، به صف مقاومت میپیوندند و بر شانههای تاریخ ایستادهاند. این روند بیانگر همان رویارویی اصلی است: جبهه استبداد در برابر جبهه آزادی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر