مقدمه
فعال شدن «مکانیسم ماشه» در شورای امنیت بهمعنای بازگشت تحریمهای بینالمللی و آغاز فازی جدید در نبرد میان حکومت ایران و نیروهای مقاومت است.
این رویداد نه تنها یک رخداد دیپلماتیک که ساختار سیاسی-ایدئولوژیک رژیم را هدف گرفته و فشار بیرونی را با فرسایش درونی درهم میآمیزد؛ وضعیتی که میتواند به نقطهٔ تعیینکنندهای برای قیام مردمی تبدیل شود.دوگانهٔ بحران: فشار خارجی و فرسایش داخلی
بازگشت تحریمها شوک تازهای به اقتصاد آسیبدیدهٔ ایران وارد میکند: افزایش نرخ ارز، سقوط بازار سرمایه و کاهش توان خرید مردم. همزمان انباشت سرکوب، اعدام و بیعدالتیهای ساختاری، مشروعیت رژیم را نزد بخشهای بزرگی از جامعه زیر سؤال برده است. این دوگانه —تحریمهای بیرونی و ازهمگسیختگیدرونی— زمینهٔ بروز اعتراضات گسترده و سازمانیافته را فراهم میسازد.
واکنشهای حکومتی: تناقض، انکار و تهدید
در سطح رسمی شاهد گفتارهای متضادی هستیم: از انکار و کماهمیت جلوهدادن تحریمها تا تهدیدهای نمایشی مانند بستن تنگهٔ هرمز یا خروج از معاهدات بینالمللی. این واکنشهای متناقض نشاندهندهٔ ضعف انسجام رهبری و ناتوانی در مدیریت بحران است — وضعیتی که عملگراترین بخشِ اعتراضات را برای برنامهریزی و سازماندهی تشجیع میکند.
چرا «ماشه» نمادِ آغاز تعیینتکلیف است؟
ماشه دیگر فقط مکانیزم حقوقی نیست؛ بلکه نماد ورود به «فاز تعیینتکلیف» است. هنگامی که فشار خارجی بهآمریت توانِ اقتصادی و دیپلماتیک رژیم افزوده میشود و درونیات قدرت تضعیف میگردد، فرصت تاریخی برای جابهجایی ساختار سیاسی ایجاد میشود. نقطهٔ عطف در این مسیر، توان و همافزایی نیروهای سازمانیافتهٔ مقاومت و ظرفیت خلق برای همبستگی و قیام است.
چشمانداز حرکت مردمی: از اعتراض روزمره تا تعیینتکلیف نهایی
در این مرحله، مقولهٔ تعیینکننده نه شعارهای نمایشیِ حکومتی که «قدرت سازمانیابی» نیروهای مقاومت و ادراکِ عمومی از امکان تغییر است. فقر، گرانی و سرکوبِ مداوم، سوختِ اعتراض را فراهم کرده است؛ اما تبدیلِ مخاطراتِ پراکنده به قیامی فراگیر نیازمند رهبری شبکهای، پیام واحد و ظرفیت مقابله با سرکوب است.
نتیجهگیری
فعالسازی مکانیسم ماشه افقِ خطر و فرصت را همزمان جلو چشم گذاشته است. برای نیروهای مقاومت و جامعه مدنی، اکنون زمان برنامهریزی هوشمند، سازماندهی محلی و تدوین استراتژیهای غیرمتمرکز است تا از پنجرهٔ تاریخی بازشده بهره برده و مسیر تعیینتکلیف را مدیریت کنند. برای مخاطب وبلاگ —چه تحلیلگر، چه فعال اجتماعی— شناخت دقیقِ تضادها و آمادهسازی برای گامهای بعدی حیاتی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر