دیدهیی یک گلوله یا تیری
که به خاک اندر آورد شیری
دیدهیی پاره سنگ کم وزنی
که چو از مبدأش برون بپرد
دل بحر عظیم را بدرد
در همه موجها شود نافذ؟
ای نبوده دمی به دهر آرام
پی هنگامهٔ دل ناکام،
ای بینوای راه نشین!
پارهٔ سنگ و آن گلوله تویی
که تو را انقلاب و دست تهی
میکند سوی عالمی پرتاب
...
(قسمتی از شعر «قلب قوی». نیما یوشیج)
قیام آبادان از ویژگیهای مهمی برخوردار است که آن را در منحنی سلسله خیزشها و قیامهای مردم ایران؛ بهویژه در سال۱۴۰۱ شایان توجه و درنگ میکند. این ویژگیها را باید کشف کرد، زیر آنها خط کشید و به اشتراک گذاشت تا در رویارویی با استبداد جرار دینی راهنمای عمل شورشگران قرار گیرد. از جمله این ویژگیها عبارتند از:
۱ـ فروریزی برج متروپل، از سازههای دستگاه فساد آخوندی باعث شد که تعدادی از شهروندان مظلوم آبادانی در روز روشن و در پیش نگاههای اشکبار و دلهای داغدار خانوادههایشان در زیر آوار بمانند. تعلل عامدانهٔ نظام مافیاسالار ولایت فقیه، مردم را به این نتیجه رساند که خود باید دست به کار شوند و عزیزانشان را از زیر خروارها آرماتور و بتون نجات دهند. بار دیگر اثبات شد، جان و مال و هستی مردم برای خامنهای و رئیسی از هیچ اهمیتی برخوردار نیست. آنها برای حفظ هژمونی غاصبانهٔ خود از هیچ جنایتی رویگردان نیستند.
آبادان، آینهیی تمام قد از وضعیت ایران در الیگارشی آخوندی شد و قلبها را به خود معطوف کرد.
۲ـ از محلهٔ امیری آبادان قیامی شکل گرفت که در مدار اول، شهرهای جنوبی و سپس سایر شهرها از آن حمایت کردند. در واقع فاجعهٔ متروپل آبادان درد مشترکی شد و بین شهرها و استانهای ایران همبستگی بهوجود آورد. این حس عمیق و فراگیر همدردی و همبستگی، اکسیری است که ایران برای یکپارچه شدن و عبور از بلای خانمانسوز استبداد دینی سخت به آن نیازمند است. شیخ فراوان برنامه ریخته بود تا استانهای ایران را به نوعی شوینسیم گرفتار نماید و در بین ملیتها و اقوام مختلف تفرقه بیندازد.
مردم در شهرهای مختلف دیدند آنچه بر سر هموطنان آبادانی آنها آمده است، همان دردی است که آنها نیز از آن رنج میبرند. بنابراین به همیاری، همدردی برخاستند.
۳ـ این قیام با ترفندهای حکومتی و وعدههای پوشالی خاموش نشد. اعزام گستردهٔ نیروهای ضدشورش به کانون قیام نیز نتوانست در دل قیامآفرینان هراس بیندازد. وجود و حضور نیروهای سرکوبگر در متروپل و نقاط حساس شهر، به جوش و خروش و حرارت قیام افزود.
۴ـ زنان و دختران داغدیدهٔ آبادانی، شجاعت قابل ستایشی را از خود بروز دادند. در فیلمهای مربوط به قیام شیرزنانی را میبینیم که بیهراس از هیمنهٔ پوشالی سگان زنجیری خامنهای، سراپای حکومت را به چالش میکشند و بذر شجاعت میافشانند. آنها در تمام صحنههای قیام حضور دارند و موتور محرکهٔ آن هستند. در این فیلمها مادری را میبینیم که یکتنه با گوشیاش به میان مزدوران بهاصطلاح نیروی ویژهٔ رژیم میرود و رخ در رخ و چشم در چشم از آنها میخواهد که شعار «مرگ بر خامنهای» سر بدهند.
۵ـ مهمترین ویژگی قیام آبادان عبور جوانان شورشی از فوبیای سرکوب است. فیلمهای تهیه شده از صحنههای قیام نشان میدهد که خشم قیامآفرینان از قدرت سرکوبگران پیشی گرفته است. آنها بیهراس به نیروهای سرکوبگر یورش میبرند و فیگور تهاجمی آنها را به هم میزنند. جوانان با دست خالی و گاه با سنگ، سرکوبگران را پس میزنند و هیمنهٔ پوشالی و کاغذی آنها را به بازی میگیرند. گلوله و گاز اشکآور دیگر نمیتوانند خشم و خروش عمومی را فروبنشاند.
جوانان شورشی در دستههای مختلف، سرکوبگران را به خیابانهای فرعی و کوچهها میکشانند و شقه میکنند. قیام به جنگ و گریز شبانه تبدیل شده است؛ جنگ و گریزی که کانونهای شعلهور قیام را تکثیر و شهر را از کنترل حکومت خارج میکند.
این در حالی است که تمرکز حکومت روی آبادان است. اگر کانونهای قیام به سایر استانهای ایران گسترش پیدا کند، وضعیت بالکل تغییر میکند. شهرهایی که خیابانهای خود را به میدان جنگ تبدیل کنند و در برابر سرکوب، با دفاع از خود برخیزند، نیروهای حکومتی را به زانو درخواهند آورد. مجاهدین در سالهای پایداری پر شکوه در اشرف بارها با دستان خالی به مصاف نیروهای خامنهای و نوری مالکی رفته و مزدوران نیروی تروریستی قدس را گوشمالی دادند.
آری، «ارجمندی» بهقول نیمای زندهیاد، از «قوت دل» و روحیهٔ رزمآوری است. ایستادگی و پایداری در خیابان و «سماجت» های پیدرپی در برابر لجاجتهای دشمن، عنصر تعیینکننده و کارآمد در صحنههای قیام است.
این آموزهیی است که قیام مردم آبادان دوباره آن را به بوتهٔ آزمایش گذاشت و باید آن را در تمام ایرانزمین تکثیر کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر