محمد حنیفنژاد اولین مسلـمان انقلابی است که مرزش با هرنوع اسلام دیگری در همه زمینهها، از اندیشه و مبانی فلسفی گرفته تا روش علـمی در تشکیلات و تا سیاست و مشی مبارزاتی، روشن و مجزا بوده است.
شاخصهای روشن و بیابهامی که او در مرزبندی نشان داده و مسائلی که روی آنها انگشت گذاشته است، واقعی بودهاند. این حرف ساده و روشن که: «مرزبندی اصلی در پهنه اجتماعی، نه مرز بیخدا و باخدا، بلکه مرز استثمار شونده و استثمار کننده است» ؛ تمام دکانهای ارتجاعی را تخته کرده و جلو انبوهی سوءاستفادهها را گرفته است. اگر این مرزبندی بهعنوان نیاز جامعه و شرایط تاریخی ایران نبود و مجاهدین آن را در مـــقــابـل مرزبندیهای ارتجاعی خمینی قرار نمیدادند، امروزه سرنوشت خیلی چیزها متفاوت بود. همین مرزبندی است که مجاهدین را به مبشر دموکراتیسمی تبدیل کرده است که آینده آزاد صاحبان هر عقیده و مرام و پیشرفت هر نیروی اجتماعی محروم و زحمتکشی را تضمین میکند.نقش محمد حنیفنژاد یک نقش یگانه تاریخی و عقیدتی بوده که در روزگار خودش ناشناخته مانده بود. تنها یکنفر، یعنی «مسعود» این حقیقت را کشف کرده بود و بهطور زنده و عملی، این رابطه را با او برقرار میکرد و بهای آن را در سختترین شرایط میپرداخت و بهطور صریح و روشن از او بهعنوان «آموزگار، معلـم و نخستین راهبر عقیدتیم» نام برده است.
رهبری عقیدتی نه یکساخته ذهنی، بلکه واقعیتی در خارج ذهن است که نمود و تأثیر مادی دارد. این نقش را میتوان در همه وجوه شخصیت و تلاشهای محمد حنیفنژاد دید. بسیاری هستند که در موقع خودش به این حقیقت پی نبرده بودند، یا اگر هم پی برده بودند، شاید نمیتوانستند بیانش کنند، ولی نمونهها، شواهد و تأثیرات آن را نشان میدهند. هر مجاهدی که حتی یکبار با «محمدآقا» روبهرو شده، تأثیراتی را نشان میدهد که از کاریسمای او بهعنوان یک راهبر عقیدتی که به نیاز ایدئولوژیک و مبارزاتی فرد انقلابی پاسخ میداده حکایت میکند. محمد حنیفنژاد، نماد و مظهری از تبلور عقیده و یگانگی با اندیشه و مکتب بود. ما درخشش و تشعشع آن را از او مـــیدیـــدیـــم. بههـــیــچوجه پنهانکردنی نبود، دوست و دشمن تشخیص میداد که «او» است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر