چهارشنبهسوری گذشت و رژیم نتوانست آنچنان که پاسدار حاجیان گفته بود مانع مردم در برگزاری این آئین ملی در خیابانها و پارکها شود.
وحشت از سرنگونی به دست جوانان بپا خاسته زیر چتر آتش چهارشنبه سوری، جان کلام تمام سرکویگریها و بگیر و ببندهای مقامات و مهرههای حکومتی از برگزاری مراسم چهارشنبهسوری بود. این وحشت به بیانهای مختلف از زبان مقامات و نوشتهٔ رسانههای حکومتی در این روزها بیرون زد
پاسدار حاجیان سخنگوی فرماندهی نیروی انتظامی روز ۲۴ اسفند۱۴۰۰ در شبکه خبر رژیم گفت: «ما اجازه نخواهیم داد که عدهیی هنجارشکن بخواهند امنیت مردم! را بخطر بیندازند».
هر چند این پاسدار سرکوبگر، امنیت نظام را تحت عنوان «امنیت مردم» معرفی کرد تا بخشی از بهم ریختگی نظام را لاپوشانی کرده باشد اما واقعیت وحشت از مردم و رویارویی آنها با حاکمیت بزرگتر از آن است که بتوانند آن را کتمان کنند
روزبیست و یکم اسفند، روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران به این واقعیت اذعان کرد و با بیان اینکه: «نگرانیها درباره حوادث چهارشنبه پایان سال همچنان به قوت خود باقی است» نوشت: «از چند سال قبل با ورود مواد محترقه به مراسم آیینی چهارشنبهسوری، شیوه برگزاری آن دچار دگرگونی شد».
روزنامه سپاه پاسداران در انتها درد اصلی نظام در چهارشنبهسوری را برملا کرد و افزود: «با به کما رفتن آیین، رفتارهای پرخطر پنهان شده در ضمیر ساختارشکنان اجتماعی، خود را عیان کرد».
تردیدی نیست که «رفتارهای پرخطر پنهان شده در ضمیر ساختار شکنان» همان به زیر کشیدن نمادهای حکومتی با آتش قهر جوانان بپا خاسته است که در روز چهارشنبهسوری در سراسر خاک میهن اشغال شده، به نمایش گذاشته شد.
این همان واقعیتی است که روزنامهٔ حکومتی ایران، ارگان دولت رئیسی جلاد در روز ۲۴اسفند به آن اذعان کرد و نوشت: «برخی مناطق شهر بیشتر شبیه جنگی تمامعیار است». و به شکست ترفندهای رژیم اشاره کرد و اعتراف کرد که «حتی صدا و سیما هم تلاش میکند با پخش فیلمهای سینمایی پرطرفدار مانع از حضور جوانان در خیابانها شود».
جالب این جاست که ارگان دولت آخوند رئیسی که خامنهای و سلف دجالش خمینی را نمایندگی میکند، یعنی همان کسانی که فتوا علیه چهارشنبهسوری دادند، یک دفعه واله و شیدای آئینهای باستانی شده و مینویسد: «چهارشنبهسوری یکی از قدیمیترین آیینهای ایرانی است که در گذشتههای نهچندان دور بهانهیی برای دورهمیهای شادی و شادمان زندگی کردن بهشمار میآمد». این روزنامهٔ ارگان دولت رئیسی جلاد خواهان زنده کردن سنت ها شده و مینویسد: «کم نبودند افرادی که با زمزمه دعای «زردی من از تو، سرخی تو از من» از روی آتش میپریدند و با بهترین آرزوها به استقبال بهار میرفتند. قاشقزنی، کوزه شکستن و خوردن آجیل همه مراسمی بود که برای دور کردن احساس منفی و دستیابی به سرور و شعف انجام میشد».
بر کسی پوشیده نیست که نظام آخوندی در این اشک تمساح ریختنها برای فراموشی آئینهای سنتی، میخواهد آئین اصلی ایرانیان که همان نرفتن زیر بار ظلم و دیکتاتوری است را بیرنگ کند.
اما آنچه در این سالیان کف خیابانها و در صحنه سیاسی ایران جلوهگر شده این است که مردم و جوانان به جان آمده از ستم و سرکوب و غارت، نگذاشته و نمیگذارند قیامها خاموش و خاکستر شوند و آتش چهارشنبهسوری را نیز در همین مسیر شعلهور میکنند. همچنین کانونهای شورشی در سال۱۴۰۰ نمادها و نهادهای بسا بیشتری را به آتش کشیدند و نشان دادند که پاسخ خامنهای و رئیسی تنها آتش، آتش، شعله برکش، برای سرنگونی تمامیت این نظام ضدبشری است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر