تحولات سیاسی و اجتماعی ایران به نقطهای رسیده است که هر روز میتواند آغازگر حادثهای بزرگ باشد. حاکمیت در میان دو تیغهٔ قیچی قرار گرفته است:
مطالبات گستردهٔ مردم در داخل و فشار فزایندهٔ جامعهٔ جهانی در خارج. این موقعیت بیسابقه در ۴۶ سال گذشته، نظام را به ترفندهایی موقت برای گریز از بحران واداشته است.اتاق فکر حاکمیت با زندهکردن طرحهای شکستخوردهای چون «عفاف و حجاب» میکوشد توجه جامعه و رسانهها را از واقعیتهای بحرانی دور کند. با این حال، حتی رسانههای داخلی هشدار میدهند که جامعهٔ امروز ایران دیگر ایرانِ ۹۶ یا ۱۴۰۱ نیست. زخمهای اعتراضات گذشته هنوز تازهاند و جامعه، حساستر و واکنشپذیرتر از همیشه شده است.
روزنامهٔ آرمان ملی نیز در تحلیلی نوشت: «جامعهای که از مرز سکوت عبور کرده را نمیتوان با بخشنامه و تهدید مهار کرد.» این اعتراف آشکار نشان میدهد که هر اقدام سرکوبگرانهٔ تازه، ممکن است به جرقهای برای انفجار اجتماعی بدل شود.
در چنین فضایی، بازگرداندن طرحهای ارتجاعی نهتنها بحران را مهار نمیکند، بلکه میتواند به نقطهٔ آغاز دگرگونی بزرگ بدل شود؛ دگرگونیای که جامعهٔ در کمینِ یک جرقه، مدتهاست برای آن آماده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر