رژیم واماندهٔ ولایت از ابتدای تیرماه، همه رسانهها و منابر ریایی در نمازجمعههایش را پر کرده بود که «دولت جوان حزباللهی» توانسته است با زد و بند جلوی فعالیت سالانه مقاومت را بگیرد.
از اقدامات «کشورهای اروپایی تقدیر» میکرد و امام جمعههایش دونکیشوتوار عمامه در هوا چرخانده و به خودشان میبالیدند و بهبه و چهچه میکردند که «این دولت بزرگترین موفقیتش یکی این بود که مذاکراتی که پشتپرده انجام شد... متقاعد کرد هم اروپاییها را هم آمریکاییها را که اگر شما از [مجاهدین] حمایت کنید این اشتباه است... الله الله الله چه میبینم؟ ما چهکار میکنیم؟ ما چشمهایتان را باز کنید»! (امام جمعه اردبیل، ۳تیر)اما کهکشان بزرگ مقاومت ایران از راه رسید و چون موجی توفنده بنای کودکانه و ماسهای آرزوهای رژیم را ویران کرد و مشخص شد که آن همه برو بیا و التماس درخواست از ارباب قدرت و کوتاهآمدن از نعرههای ضداستکباری و ضدسعودی و «پایین آوردن تابلوی شیخ نمر» به جایی نرسیده و آن «ذلت»ها ثمری نداشته است.
در ادامهٔ عرضهاندام مقاومت، برنامه شگفتانگیز حمایت هزاران کانون شورشی از برنامه ۱۰مادهای مریم رجوی نیز برگ دیگری بود که «پایگاه اجتماعی»، «قدرت سازماندهی» و «شبکه گسترده» کانونهای شورشی در داخل کشور را نشان میداد. اگر کهکشان مقاومت در پاریس، آمادگی صحنه بینالمللی و جهانی برای پیروزی مقاومت را مهر کرد و اثبات شد که «حمایت از مقاومت ایران در جهان گسترش یافته» است (ژنرال جیمز جونز)، نمایش خیرهکنندهٔ کانونهای شورشی، آمادگی و فضای انقلابی داخلی برای قیام آخرین را به نمایش گذاشت.
آلترناتیو اصیل و واقعی
این رجزخوانی انقلابی و شبشکن کانونها در شرایطی صورت گرفت که در فضای بعد از قیام سال گذشته همه مدعیان پلاسیدهٔ آلترناتیو که نه سازمانی داشتند و نه آرمانی و نه نیروی رزمندهای، بادشان خالی شده و به خانه و زندگی و تجارت خودشان بازگشته و دوباره شیوههای مبارزه مدنی و مجازی را تبلیغ میکردند. هر کس که اندکی با سرکوب مطلق و اختناق حاکم بر ایران آشنایی داشته باشد با دیدن هزاران آکت کانونها در شرایط اختناق که همگی با شماره مشخص ثبت شده است، جایگاه و مختصات واقعی مجاهدین و کانونهای شورشی را درک میکند.
مقاومت ایران به این وسیله به قیام تداوم داد و حیات آن را تضمین کرد؛ کهکشان بزرگ مقاومت با این برگ زرین تکمیل شد و جهان دید که مردم ایران برای پیروزی همه چیز در اختیار دارد. گفتهاند که «اشتیاق به آزادی، کیفیترین عنصر پیروزی در هر انقلاب است»، این اشتیاق در هر فریاد «آزادی میآید، با میتوان و باید» طنینانداز شد. از «موتور قیام» در ورژن جدید سال۱۴۰۲ رونمایی شد و شرط «کافی» انقلاب روی شرط «لازم» و وضعیت انقلابی جامعه افتاد: «برای برپایی یک انقلاب، شمار انسانها شرط کافی نیست. انقلابها نه توسط تودهها بلکه معمولاً توسط شبکه کوچکی از مبلغین به راه انداخته شدهاند اگر میخواهید انقلابی برپا کنید از خود سؤال نکنید: چه تعداد از مردم از نظرات من پشتیبانی میکنند؟ بلکه سؤال کنید: چه تعداد از پشتیبانان من قابلیت همکاری مؤثر را دارند؟ انقلاب روسیه نهایتاً آن زمان ظهور نکرد که ۱۸۰میلیون کشاورز بر علیه تزار سربلند کردند بلکه زمانی شکل گرفت که تعداد انگشتشماری... خود را در مکان و زمان مناسبی قرار دادند»! (هراری نوح، انسان خداگونه، ص ۲۱۳)
بنابراین حداقل دههزار واحد مقاومت در سراسر شهرهای ایران هستند که در یک شبکه هماهنگشده فعالیت میکنند. آنها با «قابلیت همکاری مؤثر» هیچ مانعی را بهرسمیت نمیشناسند و مقهور هیچ تهدید و سلاح نمیشوند و هیچ جاسوس و دوربینی نمیتواند آنها را از انجام مسئولیتشان باز دارد. اینک هر چهارراه و خیابان یک مکان مناسب برای دههزار پیکارجوی خستگیناپذیری است که برای زمان مناسب یعنی جرقه قیام آخرین، فعالانه زمینهسازی میکنند و مترصد ساعت «س» هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر