با سقوط رژیم بشار اسد در سوریه، یکی از اصلیترین ستونهای نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی فرو ریخت.
این تحول نهتنها نقطه پایانی بر سیاستهای توسعهطلبانه خامنهای در منطقه است، بلکه آغازگر فرآیند فروپاشی درونی رژیمی است که بقای خود را بر محور سرکوب داخلی و نفوذ خارجی استوار کرده بود.پیامدهای سقوط اسد برای رژیم ایران
سرنگونی خاندان اسد، شکست سنگینی برای سپاه پاسداران بهعنوان بازوی نظامی و امنیتی خامنهای محسوب میشود. استراتژی گروههای نیابتی رژیم، که سالها بهعنوان ابزاری برای گسترش عمق استراتژیک تهران در منطقه بهکار گرفته شده بود، اکنون به پایان راه رسیده است. این شکست نشان داد که نه تنها قدرت نظامی و سیاسی رژیم ایران در منطقه تضعیف شده، بلکه توانایی این نظام در حفظ نیروهای نیابتی خود نیز از بین رفته است.
با این تحول، شرایط برای گسترش اعتراضات مردمی در داخل ایران بیش از پیش فراهم شده است. فروپاشی یکی از تکیهگاههای استراتژیک رژیم، فشارهای داخلی بر حکومت را تشدید کرده و فرصت تاریخی جدیدی را برای تغییرات بنیادی در ایران ایجاد کرده است.
نقش لابیهای رژیم و تصویرسازی دروغین
در این میان، جمهوری اسلامی از طریق لابیهای خود در غرب، همواره تلاش کرده است تا تصویری نادرست از قدرت و ثبات خود ارائه دهد. این لابیها، با انکار آلترناتیو دموکراتیک ایران و سرکوب صدای مقاومت ایران، سعی داشتند حمایت جهانی را بهسمت رژیم سوق دهند. اما تحولات اخیر، از جمله تصویب قطعنامه ۱۱۴۸ کنگره آمریکا که حق مردم ایران برای مقابله با سرکوب و مبارزه برای تغییر را بهرسمیت میشناسد، نشاندهنده شکست این سیاست است.
اکنون جامعه جهانی بیش از هر زمان دیگری آگاه شده است که تغییر در ایران نه تنها ضروری، بلکه نزدیک است. مردم ایران، با تکیه بر کانونهای شورشی و نیروی مقاومت سازمانیافته، در خط مقدم این تغییر قرار دارند.
ضرورت مقابله جهانی با تهدید هستهای
پس از شکستهای پیدرپی در منطقه، رژیم ایران تلاش کرده است برنامه تسلیحات هستهای خود را برای حفظ بقای نظام تسریع کند. این برنامه نه بهمنظور دفاع از امنیت ملی، بلکه برای ایجاد ابزاری جهت باجگیری از جامعه جهانی طراحی شده است.
در چنین شرایطی، فعالسازی مکانیزم ماشه در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ضروری است. اعمال فشارهای بینالمللی بر رژیم ایران میتواند برنامه هستهای آن را محدود کرده و مانع از تبدیل آن به تهدیدی برای صلح جهانی شود. اما حقیقت این است که تنها راهحل پایدار برای مهار تهدیدات رژیم، سرنگونی آن توسط مردم و مقاومت ایران است.
مقاومت ایران؛ آلترناتیو دموکراتیک
شورای ملی مقاومت ایران، بهعنوان یک آلترناتیو دموکراتیک، بر انتقال قدرت به مردم ایران تأکید دارد. برنامه ده مادهای خانم مریم رجوی، رئیسجمهور منتخب مقاومت، بر آزادی سیاسی، برابری جنسیتی، جدایی دین از دولت، لغو حکم اعدام و ایجاد یک ایران غیراتمی متمرکز است.
این شورا تأکید دارد که پس از سرنگونی رژیم، یک دولت موقت تشکیل خواهد شد که وظیفه اصلی آن برگزاری انتخابات آزاد و انتقال قدرت به نمایندگان مردم خواهد بود. این طرح، نویدبخش آیندهای روشن و صلحآمیز برای ایران و منطقه است.
جامعه جهانی و مسئولیت تاریخی آن
سقوط اسد، دومینوی شکستهای منطقهای رژیم ایران را تسریع کرده و شرایط را برای تغییرات اساسی در داخل ایران فراهم ساخته است. اکنون بیش از هر زمان دیگری، جامعه جهانی باید در کنار مردم ایران بایستد و از مقاومت آنان برای دستیابی به آزادی و دموکراسی حمایت کند.
تحریمهای گستردهتر، توقف فعالیت عوامل رژیم در خارج از کشور، و بهرسمیت شناختن مقاومت ایران بهعنوان نیروی اصلی تغییر، اقداماتی است که میتواند روند فروپاشی رژیم را تسریع کند. دوران دیکتاتوری در ایران به پایان خود نزدیک شده است و این تغییر نه تنها برای مردم ایران، بلکه برای صلح و ثبات منطقهای و جهانی ضروری است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر