انقلاب، طلوع یا غروب
از فردای ٣٠خرداد کینه توزی دژخیمان خمینی، نسبت به زنان مجاهد خلق، تمامی مرزهای قساوت ودرندگی را درنوردید.
روز ٣١خرداد، اولین گروه تیرباران شدگان، دختران جوان مجاهد خلق بودن د که حتی نام خود را به دژخیم نگفتند و بدون احراز هویت اعدام شدند. زجرکش کردن زنان مجاهد با شلیک گلوله به رحم آنها، تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام، شکنجه و حتی قتل کودک در برابر چشمان مادرش، قطع اعضای بدن، محبوس کردن طولانیمدت در سلولهایی به نام قفس و اعدام دختران نوباوه، زنان باردار ومادران سالخورده، اینها تنها گوشه هایی از ز ن ستیزی جنونآمیز آخوندهاست.
به گزارش شاهدان عینی، در سال ٦٧که خمینی دست بهقتلعام باقیماند ة زندانیان مجاهد در زندانها زد،در پیشاپیش آنها زنان مجاهد خلق را گروه گروه حلقآویز کرد.
در زمینه اجتماعی نیز لبه تیز سرکوب عمومی او همچنان زنان را هدف قرار داده و میدهد. روزانه بیش از ٢٠ارگان سرکوبگر رژیم، صرفنظر از سرکوب سیاسی، سرکوب زنان را نیز به عهده دارند. روشن است که اگر روزی دخالت در این مسأله از کارت کار آنها حذف شود، ارگانهای مز بور، فلسفه وجودی خود را از دست داده و فرومیریزند.
.... .
مرگ بر جبارِز!
راستش من هم وقتی بار اول این شعار را شنیدم اصلاً سر درنیاوردم. اما دوستم دکتر م. ق که خودش شاهد صحنه بود اینطوری تعریف کرد که:
در یکی از روزهای پاییز ٥٨وقتی پیاده از دانشگاه به طرف ستاد (مجاهدین) میرفتم، نزدیکیهای تخت جمشید دیدم یک گروه تظاهرات کننده بهسرعت وارد تخت جمشید شدند. باعجله خودم را به آ نها رساندم. هنوز داشتم گیج گیجی میخوردم که ناگهان یک صدای نتراشیده نخراشیده بیخ گوشم: «… داداش صدای بدمصبتو درآر دیگه. مگه نون نخوردی! دیالله دیگه بلند دادبزن ا » دبش دبش، دست هر کدامشان هم آلت قتالهیی مثل چاقو، زنجیر، قمه، درفش، پنجه بوکس و … دیده میشد. هر چه پیش خودم فکر کردم
عقلم به جایی قد نداد. آیا اسم کشور است؟ اسم یک آدم است؟ اینها راستی « جبارِز»
راستی چه میگویند. خوب گوشهایم را تیز کردم …..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر