برگزاری دادگاه حمید نوری وارد دومین هفتهٔ خود شد. وزارت بدنام برای این دادگاه چارهها اندیشیده و ترفندها بهکار بسته بود تا آن را در نخستین روزهای برگزاریاش از مسیر خود منحرف ساخته و بهزعم خود مصادره نماید.
سرمایهگذاری اطلاعات آخوندی فراتر از انحراف مسیر دادگاه بر این توهم تاریک بنا شده بود که خون قتلعامشدگان را در برابر صاحب اصلی این خون، یعنی مردم ایران و مقاومت ایران قرار دهد و شیطانسازی از مجاهدین را وارد مرحلهیی پیچیدهتر بنماید. اگر این پروژه موفق میشد میتوانست بخشی از انرژی و وقت مقاومت ایران را صرف مقابله با آن نماید و روی کارزار اصلی این مقاومت یعنی سرنگونی فاشیسم دینی، تأثیر بگذارد.
اگر فقط وقایع و رویدادهای هفتهٔ اول دادگاه حمید نوری را جمع بزنیم، خواهیم دید که روند دادگاه آن چیزی نیست که مطلوب اطلاعات آخوندی و پادوها و مهرههای نفوذی و استخدامی آن باشد. جنبش دادخواهی مورد نظر آنها که یک ضدجنبش علیه دادخواهی مردم و مقاومت ایران علیه آمران و عاملان کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ بود، اینک در برابر جنگاوری و عزم آهنین اعضا و هواداران مجاهدین و پشتیبانان این مقاومت و نیز شهود و شاکیان دادگاه توانایی عرض اندام ندارد و بعد از اقدام به یک عمل لمپن ـ پاسداری و آخوندپسند به پروپاگانداسازی شرمگینانه و منفعل عقبنشینی کرده است.
حداقل میتوان به دستآوردهای زیر که طی ۴جلسه دادگاه به دست آمده است اشاره کرد.
۱ـ انعکاس قتلعام۶۷ در کیفرخواست دادگاه با اشاره بهصورت مسألهٔ مبارزه مجاهدین با دیکتاتوری آخوندی. در این کیفرخواست به حکم خمینی نیز پرداخته شده است؛ حکمی که بر مبنای آن تمامی زندانیانی که در زندانهای ایران از مجاهدین بوده یا از آنان هواداری میکردند و بر سر موضع خود باقی ماندهاند، اعدام شدند.
این کیفرخواست به لیست ۴۴۴ زندانی مجاهد اعدام شده در گوهردشت و کتابهای جنایت علیه بشریت (دربرگیرندهٔ اسامی ۵۰۰۰مجاهد سربهدار) و کتاب قتلعام زندانیان سیاسی استناد میکند که جزو کتابهای منتشره از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران هستند. کتابهای خاطرات زندان نیز جزو این اسناد هستند.
۲ـ حضور گستردهٔ شاهدان و شاکیان برای شهادت دادن در دادگاه بسا بیشتر از ظرفیت پذیرش دادگاه که باعث شده است موضوع قتلعام توجه بینالمللی را به خود جلب کند و جنبش دادخواهی را در مدار جدیدی از پیشروی قرار دهد.
۳ـ دادگاه حمید نوری فقط به شخص او محدود نشده، در کیفرخواست دادگاه همهٔ عوامل دخیل در جنایت علیه بشریت، از خمینی گرفته تا حمید نوری مورد بحث قرار گرفتهاند. دادستان با استناد به گزارش عفو بینالملل در سیامین سال قتلعام بهنام اسرار آغشته بخون تصریح میکند که هیأت قتلعام از هر مجاهد سؤال میکرد آیا حاضر است بهصورت کتبی و شفاهی مجاهدین و مسعود رجوی را محکوم کند و آیا حاضر است از فعالیت هایش توبه و به رژیم اعلام وفاداری کند. سپس میگوید هر کس که سر موضع بود و به این سؤالات پاسخ مثبت نمیداد اعدام میشد. ». . بهثبت رسیدن این موضوع در یک دادگاه بینالمللی یکی از اهداف جنبش دادخواهی بوده است.
۴ـ از دیگر دستآوردهای دادگاه آن است که دادستان با شرح ملاقات آقای منتظری با هیأت مرگ بهنقل از او میگوید: «مجاهدین خلق افراد نیستند یک سنخ منطق هستند. منطق را با منطق باید جواب داد، با کشتن ترویج میشود». تأکید بر روی این موضوع و خواندن اسامی زندانیان اعدام شده بیشازپیش مشخص میکند که محاکمهٔ مجدد زندانیان سیاسی و تصمیم برای اعدام دستجمعی آنها یک جنایت سازمانیافته و سیستماتیک علیه مجاهدین به جرم داشتن عقیدهٔ متفاوت بوده و باید بهعنوان یک نسلکشی به ثبت برسد.
۵ـ حضور پرشور خانوادههای قتلعام شدگان، شاهدان قتلعام و نیز هواداران مجاهدین در محل دادگاه و برپایی آکسیون و تظاهرات و سخنرانی و مصاحبه از سوی آنان، این دادگاه را به دادگاهی برای محاکمهٔ خامنهای و رئیسی و تمامیت رژیم قتلعام تبدیل کرده است. اگر چه در هر جلسه از دادگاه حمید نوری با دستبند و پابند در برابر دادگاه قرار میگیرد ولی در حقیقت این خامنهای و رئیسی هستند که محاکمه میشوند.
رهبر مقاومت، مسعود رجوی در ۱۸اسفند۹۹ گفته بود:
«هر کجا قطرهای قانون و ذرهیی عدالت و انصاف وجود داشته باشد، و در هر دادگاهی که بهطور نسبی هم که شده، دادگری و قانون حکومت کند، بدون تردید، مجاهدین و مقاومت ایران برندهاند. به آخوندها و پاسداران دور و نزدیکشان میگویم که در تاراج و تجارت شما برندهاید اما در قانون و عدالت ما برندهایم. به تاراج دادن بیتالمال ملت ایران و تجارت نفت و خون حیطهٔ شما و انصاف و قانون قلمرو ماست».
اکنون، این گوی و این میدان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر