مسعود رجوی ـ تاسوعا ۱۳۷۸
تاسوعا متعلق بود به پرچمدار و سپهسالار عاشورا، ابوالفضل العباس، قمر بنی هاشم اونکه وقتی که برای آوردن آب بهمنظور رفع تشنگی بچهها و حرم امام حسین به کناره فرات رفت و خودش رو هم عطشی سوزان در برگـرفته بود آب سرد و گوارا غلتزنان، موج روی موج او رو به خود میخواند. دستش رفت تا کفی برای نوشیدن برداره ولی ناگهان موجی تند، از آنگونه که تابحال زورق وجود خودش رو در طوفان حادثههای پیش برده بود در ضمیرش جوشید و خروشید و به یاد یاران تشنهکام و جانخستهاش افتاد و به خودش نهیب زد کهای نفس، بعد از حسین زنده نباشی که او و یارانش آشامنده مرگ باشند و تو آب سرد میطلبی؟ نه، این با آیین من نمیسازد. به او که در تاریخ ما سیمای یکسوگند به خودش گرفت، سوگند وفا، پاکبازی و جوانمردی میگویند قمر بنی هاشم.
گو شمع میارید که امشب در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است.
و تمام این ارزشها درست رو در رو و بر ضد آل زیاد، آل مروان و شمر و یزید و معاویههای دوران ما یعنی که خمینی و آخوندهای خمینیصفت و رژیم اوست که مظاهر پستی، فرومایگی، دنائت، از پشت خنجر زدن و هر چه رذیلته هستند. اونهایی هم که اونروز در برابر حضرت عباس و علیه او و بر ضد او تیر میانداختند چنین بودند. در منتهای سفلگی و حقارت. اما درست در چنین مقاطعی و در چنین سرفصلهایی است که مردان و زنان خدا خود رو عرضه میکنند.
برای مجاهدین نام حضرت عباس با آیهای که بر بالای شهادتگاه او حک شده. فضلالله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما
معنای بخصوصی هم دارد چونکه بذرشون رو امام حسین در روز عاشورا ریخته است. . …
و سوگند و تجدید عهد امروزمون، سوگند وفاست. وفا به ملت اسیرمون. وفا به خلق در زنجیر. به مرام و آئین و به پیشوای آرمانیمون سیدالشهدا حسینبنعلی علیهالسلام.
انسان با نیروهای سرکش با جبر کور با دیو تقدیر در کشاکش است. مثل امام حسین و شمر و یزید. مثل مجاهدین با خمینی و خامنهای و خاتمی و رفسنجانی و الی آخر. در نبرد انسان با اجبارات کور و سرکش با دیو تقدیر و با دیو جماران چنین نوشته شده که انسان بایستی پیروز بشه و خواهد شد. بنابراین زیارت و دیدار عاشورا برای ما نغمه همین پیروزیست. هر چقدر که طول بکشه. و هر قیمتی که داشته باشه.
زیارت عاشورا دیدار عاشورا البته، راز و نیاز و مناجاتیست عاشقانه و عارفانه که به روشنترین صورت مرزهای سیاسی شیعیان و پیروان حسینبنعلی و از جمله مجاهدین رو هم آشکار میکنه. در اونجایی که تبری میجوید، مرزبندی میکند با ستمگران با آل یزید و معاویه و ابوسفیان و خمینی. میگه تبری میجویم از اونها منهم و من اشیاعهم از پیروانشون، پیروانشون و همجنسهایشان. همسنخهایشان و من اتباعهم از تحتامرهایشان و من اولیائهم از دوستها و حامیانشان. مرز سرخ. جایی که درود میفرسته و سلام و آنکه در رکاب سیدالشهدا بود و جایی که لعنت میکنه بر اونکه سکوت و تمکین کرد بر اون که مسامحه و سازش کرد پس این برای ما هم عقیده و ایدئولوژیست هم مناجات و راز و نیاز و در عینحال مستحکمترین بیانیه سیاسی نظامی و اخلاقی و انسانیه. …
مسعود رجوی: قرارگاه به جای خود!
میخوانیم و با هم با صدای بلند و با مشتهای گرهکرده رودرروی خمینی، ضدخمینی تکرار میکنیم و شعار میدهیم تا مردممنون هم ببینند و بشنوند. مرگ بر خمینی و رژیم خمینی، مرگ بر خامنهای، مرگ بر رفسنجانی، مرگ بر خاتمی،
… … … … … … …
برئت الی الله و الیکم منهم و من اشیاعهم و اتبائعهم و اولیائهم. مرگ بر خمینی و رژیم خمینی. بار خدایا ما تبری میجوییم از این رژیم و پیروانش و مزدورانش و تحتامرهای او و حامیانش و پشتیبانانش و تمامیت ارتجاع و استعمار. به جانب تو و به جانب خلق تو در ایران.
… … … … … … … …..
و امشب شبی است که تمامی مجاهدین یک بار دیگر به پیشوای آرمانی و فرمانده تاریخیشون با رساترین کلام میگویند حاضر حاضر حاضر
جمعیت: حاضر حاضر حاضر. . …
قربان عاشقی که شهیدان کوی عشق در روز حشر رتبه او آرزو کنند
عباس نامدار که دلیران روزگار از خاک کوی او طلب آبرو کنند
بی دست دید داد خدا دست خود به او
آنان که منکرند بگو روبهرو کنند
گر دست او نه دست خدایی است چرا
سوگند مردم ما همه جا نام او کنند
———————
بامداد عید فطر – ۱۸خرداد ۱۳۶۵ پس از عزیمت از پاریس
… . برادر مجاهد مسعود رجوی و خواهر مجاهد مریم رجوی پس از زیارت مشهد شریف سید الشهدا حسین علیهالسلام برای زیارت آستان مطهر سردار عاشورا و سمبل جاودان وفا و رادمردی قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس به حرم آن حضرت که در کنار حرم سیدالشهدا قرار دارد مشرف شدند.
ای سردار حماسه عاشورا و ای پرچمدار شجاع حسین سیدالشهدا سلام و درود خدا بر تو باد ای سوگند وفا، ای سمبل رادمردی و فتوت، گواهی میدهم که تو پیشاپیش قوای رزمندهٔ حسین به شایستگی پرچم قیام عاشورا را بدوش کشیدی و بمثابه سپهسالار عاشورا پیشاپیش همه، در شب عاشورا با حسین پیمان خون و وفا بستی. گواهی میدهم که وقتی دشمنان خدا و خلق از بیم شمشیرت به خیال خام جدا کردن تو از حسین برایت پیام امان فرستادند، بر شمر سرکردهٔ پلید سپاه عمر سعد خروشیدی که دستانت قطع شود بهخاطر آن امانی که از جانب آن لعنتشدهٔ از جانب خدا، آوردهای. پس وای بر سیاستمداران و احزاب و دستجاتی که امروز در وطن بخونخفتهٔ ما،
امان خمینی دجال و کذاب را بپذیرند و سر در گرو استحاله و اصلاح رژیم او داشته باشند.
و گواهی میدهیم که آنگاه که دستانت را یکی پس از دیگری در اثر تیرهای شرزهٔ یزیدیان یعنی خمینیان آنروز از دست دادی، همچنان میسرودی
که: سوگند به خدا، اگر دست راستم را بریدند هیچ سستی نمیورزم و همچنین دیگر دستم را و از دین و از پیشوایم دفاع میکنم. و این امروز ندای تمامی مجاهدین خلق ایران خطاب به پیرکفتار جماران است: وَاللّهِ اِنْ قَطَعْتُموا یمینی اِنی اُحامی اَبَداً عَنْ دینی پس خمینی بداند که اگر ما را بسوزاند و خاکستر کند همچون یاران ابا عبدالله باز هم فریاد سر میدهیم: نموتُ مَعَک سَبْعینَ مَرّة.
چنین بود که تو سوار و سراف راز در حالیکه یکتنه سپاه دشمنان خدا و خلق را درهم ریخته و نفس را نیز در سوزندهترین تمنای طبیعیاش درهم شکسته بودی، بر ستیغ قلهٔ وفا و فدا و ایمان در کنار حسین جان باختی و جاودان شدی و در تاریخ، سیمای یکسوگند مقدس را به خود گرفتی. درود آتشین مردم ایران را بپذیر، ای سمبل جوانمردی و مرگ بر خمینی ناجوانمرد که به همگان خیانت کرد. ای عباس، ای سردار عاشورا، ای کسی که برای مردم ما رمز وفا و ثابتقدمی هستی، ای کسی که مردم ایران هر روز هزاران بار نام تو را بر زبان جاری میکنند
و با تو و با نام تو پیمان میبندند؛ زخم روزگار غدّار ناجوانمردی و نامردمی و زخم خیانت یزید زمانه این خمینی جنایتکار و نابکار بر امید و اعتماد ایرانیان و تمامی مسلمانان را بنگر.
درود خلق ایران و مجاهدین خلق ایران بر تو ای سردار عاشورا. ای سپهسالار عاشورا؛ سردار شهید ما موسی و اشرف زنان ما را انبوه شهیدان و اسیران ما را، قهرمانان و رزمندگان جانباخته و جان برکف ما را در جوار و در قرب خود بپذیر. همگی در رکاب تو رمز رشادت و وفا آموختهایم. ما را در شمار یاران تاریخیات بپذیر. با چنگ زدن به راه و رسم جانبازی و فداکاری تو از خدای تو و از امام تو
و از امام همهٔ مجاهدان میخواهیم که ما را در این راه تا به آخر ثابتقدم و استوار بدارد و فرجام کارمان را به سعادت و شهادت برساند و فطر رهایی تمام مسلمین از این جنگ ضدمردمی که تنها اکنون خمینی خواستار آنست را هر چه زودتر برساند و فطر رهایی ایرانیان را به ما بنمایاند.
به تورات و انجیل و آیات قرآن
به کوبنده فریاد هیهات یاران
به نام مجاهد که شد نام سوگند
به مشت گره کرده هنگام سوگند
به خونی که شد جاری از قلب ایران
به پیغام دیدار خون شهیدان
اگر قطع گردد مرا هر دو دستان
بگیرم من آن مشک طفلان به دندان
مجاهد بجنگم مجاهد بمیرم
به پیمان خونین وفا پیشه گیرم
من و تا به آخر علمدار بودن
به این راه روشن وفادار بودن
من و در فدا انتهایی ندیدن
چنین لحظه لحظه فداکار بودن
من و تا به آخر علمدار بودن
به این راه روشن وفادار بودن
من و در فدا انتهایی ندیدن
چنین لحظه لحظه فداکار بودن
گر ایرانزمین سرخی نینوا شد
سرای وطن هر کجا کربلا شد
اگر بر سر نیزه سرهای یاران
سر سربداران اگر سی هزاران
به میدان حبیبم حماسی ترینم
رجز خوانترین جرأت آتشینم
بر این فصل نکبت منم نقطه اتمام
من از عابس قهرمان گیرم الهام
من آن عزم سرخم که پرچم به دوش است
که در راه زینب چنین در خروش است
من و تا به آخر علمدار بودن
به این راه روشن وفادار بودن
من و در فدا انتهایی ندیدن
چنین لحظه لحظه فداکار بودن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر