دکتر محمدعلی شیخی - مسئول کمیسیون دانشگاهها
تبریک بهمناسبت پیروزیهای این کهکشانی که به واقع میشه گفتش که کهکشان کهکشانها بود و با تبریک به خانم رجوی و تمام دست اندرکاران این کهکشان
وقتی به سرفصلهای گوناگون این مقاومت که اگر این رهبری و هدایتش نبود معلوم نبود امروزه در کجا ایستادهایم فکر میکنیم میبینیم که از فردای انقلاب ضدسلطنتی در مصاف با خمینی دجال دو سال و چهار ماه انعطاف مطلق بهرغم اقلا هفتاد شهید و هزاران زندانی و زخمی، او با صبر کامل خمینی را تحمل کرد و جنایتهایش را تا شاید به مبارزه مسلحانه کشیده نشود.
ولی جلاد وطنفروش را جنایتی در سر بود و هنوز پس از ۴۳ سال جانشینانش ادامه دهنده راه او هستند. مسعود در ۳۰ خرداد۶۰ با این چشمانداز که عاشورای دیگری از مجاهدین میتواند اتفاق افتد آن روی هنر مقاومتش را در شکلی دیگر نشان داد در هفت مرداد با پرواز تاریخسازش راه گشایش سیاست بینالمللی را در پیش گرفت و قبلاً در ۳۰ تیر شورا را تأسیس نمود در ادامه راهش ناچار از ترک فرانسه شد و رفت تا بهقول خودش آتش برفروزد در کوهستانها و سال بعد ارتش آزادیبخش ملی را تأسیس کرد.
در درون این شورا انعطاف و نرمش در مقابل بنیصدر را تا کجا که در پیش نگرفت ولی وقتی بنی صدر از پاسداران حمایت کرد چارهای جز جدا شدن از بنی صدر را ندید بنی صدری که برای حفظ او از گزند خمینی بین ۳۰ خرداد تا مرداد ۶۰ شهید اشرف و فرزندش و عباس داوری را نگاهبان بنی صدر گذاشت و گفت اگر رژیم بخواهد به او دست یابد باید از روی جنازه عباس داوری شهید اشرف و فرزندش عبور کند. بههرحال با ریسک فراوان بنی صدر را به فرانسه آورد ولی او قدر نشناخت و چون معتاد خمینی بود به خمینی رخ نشان داد.
او در دوم خرداد ۷۶ نه تنها از جریان اصلاحات خاتمی بازی نخورد که آنرا دروغی بزرگ دانست و گفت: افعی کبوتر نمیزاید.
یکی از شاهکارهای مسعود پیشنهاد ریاستجمهوری خواهر مریم در دوران انتقال در ۶ شهریور ۷۲ بود که بهرغم عدم تمایل خانم رجوی بهقول خود ایشان که سؤال کرد آیا این یک دستور تشکیلاتی است؟
که مسعود جواب داد بلی و سپس ایشان پذیرفت.
ژرفنگری این پیشنهاد را امروز پس از سی سال که از آن تاریخ میگذرد در دستآوردهای خواهر مریم و اعضای سازمانش میبینیم نمونه جالبش همین کهکشان ۱۴۰۲ است که واقعاً نمیتوان توصیف آنرا کرد و در اینجا با همه وجود چنین رخدادی را از صمیم قلب تبریک میگویم بهویژه که این مهمانان کهکشان که بیش از پانصد نفر بودند همگی متفقالقول از برنامه ده مادهای خانم رجوی دفاع کرده و آنرا مورد تأیید قرار دادند.
مسعود در سال ۹۲ استراتژی کانونهای شورشی و تئوری گسترش، تثبیت و ترکیب آنها را راهبردی کرد که تا امروز اثبات شده است که آنها بخشی از ارتش آزادیبخش بوده و همگی امید و چشم و چراغ شان به این کانونها دوخته شده است و تنها راه آزاد شدن ایران اسیرمان در کنار زنان و جوانان میهن و کانونهای شورشی است.
مسعود رجوی در ۱۳اسفند ۱۴۰۱ گفت ملغمه سلطنت انتخابی که بچه شاه میگوید مترادف سلطنت مادام العمر فقیه منتخب خبرگان رژیم است بالا بردن عکس سر دژخیم ساواک در کنار عکس شاه و بچهاش در تجمع بقایای سلطنت در مونیخ علامت آشکار همین حقیقت است شعار فاشیستی جاوید شاه در میان بقایای شاه گامی فراتر از شعار ارتجاع در مورد خمینی است و امروزه بدرستی میتوان گفت که بچه شاه در کل علی کل سوخته است.
ابراهیم مازندرانی - مسئول کمیسیون اصناف
با سلام خدمت حضار،
خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران
پیروزی برگزاری دو کهکشان همزمان، گردهمایی دهها هزار نفره پاریس و کنفرانس ایران دموکراتیک در چندین سالن با شکوه در اینجا را به شما تبریک میگویم. همچنین شهادت سردار دلیر ارتش آزادی فرمانده افشین را به شما و به آقای رجوی و مجاهدین خلق و یاران شورایی تسلیت میگویم.
حیات این مقاومت از روز نخست سرشار از طوفانهای سهمگین از یکطرف و پیروزیهای شگرف و غرورانگیز از طرف دیگر بوده است. از ۹ماه پیش که قیام برای سرنگونی رژیم شعله کشید انجمنهای رنگارنگ از مزدوران رژیم، مثل قارچ از زمین رویید. بچه شاه خائن با چند زینتالمجالس و با حمایت آشکار رسانههای وابسته دست به آلترناتیو سازی زدند. چند دیدار پارلمانی با یکی دو نماینده هم انجام دادند، اما هر چه جلو رفتند آبی گرم نشد بلکه جمعیت تظاهراتشان هر روز آب رفت. هنوز دو ماه نگذشته بود که ائتلافشان که نقشی جز کند کردن پیشروی قیام نداشت از هم پاشید. از آنطرف مقاومت هر روز اعتلا پیدا کرد و به کوری چشمانشون بر اقتدارش افزوده شد.
دیدارهای رئیس جمهور مقاومت در پارلمانها و بهویژه پارلمان اروپا و سلسله حمایتهای بینظیر اکثریت نمایندگان دهها پارلمان از آمریکا تا کشورهای مختلف اروپا رژیم و سیاست مماشات را به وحشت انداخت. با اعلام برگزاری کهکشان خامنهای که در محاصره انواع بحرانها گرفتار است دست به دامان مماشاتگران شد. فرانسه برگزاری اجتماع و تظاهرات پاریس را ممنوع اعلام کرد.
اما مقاومت ایران در برابر تسلیم فرانسه به آخوندها سر خم نکرد. شکایت به دادگاه برد و پیروز بیرون آمد و کهکشانی دهها برابر گذشته برگزار کرد. تجمع دهها هزار نفره پاریس و کنفرانسهای متعدد چند هزار نفره در مقر شورا با شرکت و سخنرانی معروفترین شخصیتهای آمریکایی و اروپایی و عربی، جشن آخوندها و دشمنان مردم و مقاومت ایران را به عزا تبدیل کرد. کانونهای شورشی دلاور این عزا را تا سرنگونی رژیم خامنهای و آزادی و رهایی خلق قهرمان ایران ادامه خواهند داد.
دشمنان آزادی مردم ایران گمان کردند شرایط مثل سال ۲۰۰۳ است و میتوانند باز هم جلوی پیشروی این مقاومت را بگیرند. غافل از اینکه هم اشرفیان، هم اشرفنشانان و هم بریگاد بینالمللی شخصیتهای سیاسی و دیپلماتیک و حقوقبشری که مدافع این مقاومت هستند همگی بسا جنگنده ترند و قابل مقایسه با آن سال نیستند.
آنهمه شکستهای دشمن و اینهمه پیروزی و اقتدار مقاومت را به شما و به آقای رجوی که معمار این مسیر با شکوه هستید تبریک میگویم و قسم به روح با عظمت شهدا میخورم که خودم هم تا به آخر جنگندهتر از همیشه، در رکاب شما خواهم بود.
حاضر حاضر حاضر
اصغر ادیبی ـ قهرمان ملیپوش فوتبال ایران، عضو شورای ملی مقاومت ایران
من سعی میکنم که چون نمیخوام صحبتهای دوستان رو تکرار بکنم خیلی خلاصه و مختصر بگم.
خیلی خوب است که ما بدانیم تو چه شرایطی هستیم.
خب ما شاهد بودیم که چه بلایی به سر میخواستند به سر مقاومت ایران بیاورند ولی شاید تعجب کنید وقتی من بسیاری از دوستان به من زنگ میزدند و می گفتند که آیا تظاهرات برگزار میشود من می گفتم صد در صد برگزار میشود میگفتند آخه با چه با چه بهاصطلاح چیزی اینقدر با قاطعیت میگی میدونم شما دوست ندارید کسی ازتون چیزی بگه ولی می گفتم ببینید غیرممکنه مریم بگذارد این توطئهها نتیجه بدهد و اینها نگذارند ما این تظاهرات را برگزار کنیم.
من فکر میکنم که در درجه اول بچههای خود اشرف سه و بعد هم تکتک ما توی شورا باید در حقیقت خودمان را برای یک نبرد پیچیدهتر دشوارتر و رذیلانهتر در مقابل این سیاستمداران مماشاتگر در پیش بگیریم.
برای همین آن کاری که شما کردید یعنی طی این سالها اومدید در مورد بچههای مجاهدین مثلا ۱۰۰۰ کادر رهبری را درست کردید امروز وقتی آدم در اقصی نقاط دنیا چشمش به این خواهران میافته بواقع جز تحسین چیز دیگری نمیتواند بگوید من که یک مقداری در کارهای اجتماعی بودم اصلاً نمیتوانم بفهمم که چگونه ممکن است نسلی تربیت شده باشد که اینچنین از همه چی بگذرد و فقط در راه آزادی ایران قدم بردارد .
برای همین اگر بخواهم جملهام را تمام کنم با توجه به اینکه فکر میکنم که بسیار بسیار مبارزه دشواری در پیش داریم باید ارادههای خودمان را صیقل بدهیم و من مطمئنم با در حقیقت رهبری شما و سیاستی را که در پیش میگیرید واقعاً مثلا همین ۵۰۰ تا سیاستمداران برجسته دنیا وقتی میآیند و در مقابل شما اینچنین ابراز علاقه میکنند و خودشان را همراه با اهداف شما میدانند بواقع من فکر میکنم که برای هر ایرانی باید افتخار آمیز باشد.
من در پایان صحبتم سخنی هم با مردم ایران و مخصوصاً ورزشکاران ایرانی دارم. اینها باید از این سیاستهای در حقیقت رذیلانهای که رژیم در پیش میگیره، امروز خودش را برای نمیدونم یک تیم فوتبال این بازیکن این چیزها در حقیقت سعی میکند که مردم را توجهشان را از سرنگونی به مسائل دیگر ببرد باید اینها هشیار باشند و بدانند که اگر با رژیم همراهی کنند مردم ایران هیچ موقع اینها را نخواهند بخشید پیروز باشید.
زینت میرهاشمی، سردبیر نشریه نبرد خلق و عضو کمیته مرکزی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
با درود به همه شما و درود به خانم رجوی
من فرصت و شانس را داشتم که روز دوشنبه صحبت کردم و دیشب هم مصاحبه داشتم با سیمای آزادی و نظرم را گفتم و در نتیجه از این استفاده میکنم و به صحبتهام اضافه میکنم چون دیشب نظرم رو گفتم.
ببینید در طی یک سال گذشته شاهد طوفان سیاسی از جنس انقلاب ما بودیم.
در انقلابی که به نام ژینا کلید زده شد شرایط ویژهای بهوجود آورده است که حتی آنهایی که در کاشتن باد رژیم را یاری رساندند، در هنگام دروی این طوفان ترس بر اندامشون افتاد و تلاش میکنند هنوز با سازههای قدیمی جلوی سیل رژیم برانداز را بگیرند.
عدهیی علاقه دارند در رویا پردازیهای خود از آرامش بعد از طوفان حرف زنند، به همین دلیل تلاش میکنند بر بستر این آرامش ظاهری اندیشه گردو غبار گرفتهشان را غلیظ تر کنند تا شاید رژیم خود به خود تغییری بکند یعنی سکانداران آن به عقل بیایند.
اما این سؤال واقعی هست. آیا ما با یک آرامش بعد از طوفان روبهرو هستیم البته که نه.
خوشبختانه خیلی سریع در هماوردی جنبش انقلابی در کف خیابان با حکومت، صفآرایی جریانهای مدعی مخالف دیکتاتوری ولایت فقیه برجسته شد. عدهیی پا برهنه وسط ماجرا دویدند تا با ضعیف کردن جبهه نیروهای برانداز و شناسنامهدار، برای خود پلی بسوی قدرت اما با روش نرم بر ویرانههای حاصل حکومت فاسد بسازند. اما این پل قبل از محکم شدن پایههای آن در نتیجه واقعیت جنبش انقلابی و شعارهای آن حسابی ریزش کرده است. با توجه به وقت چند نکته را خلاصه وار میگویم. در سوم تیر آخوند طائب مشاور عالی سرکرده کل سپاه مدعی شد که، توی گیومه میگم آمریکا از طریق سه کشور همسایه پیام داد که دنبال براندازی نیستیم و بیایید مذاکره کنیم و به تفاهم برسیم. این نقلقول آنطرفه. اینکه این آخوند تبهکار برای امنیت خودش به دامان آمریکا پناه برده نشانه باور رژیم به اراده مردم برای سرنگونی هست. پشتپرده مناسبات آشکار و پنهانی رژیم با آمریکا و غرب چه میگذرد نمیدانم اما نکته روشن این است که سیاست مماشات برای بازدارندگی رژیم در دستیابی به سلاح هستهای و مهار جاهطلبیهای تروریستی آن در منطقه هست. اگر دول کشورهای غربی به شمول ایالات متحده آمریکا در برابر طوفان انقلابی مطلوبترین گزینه را حفظ جمهوری اسلامی میدانند مردم ایران مجبور به حفظ این رژیم ارتجاعی و قرونوسطایی نیستند و از این گزینه عبور کردهاند.
شورای ملی مقاومت بهعنوان آلترناتیو سازمانیافته که ما بهعنوان سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بخشی از آن هستیم بیش از چهار دهه است که برای توسعه پایدار و دموکراتیک، عدالت اجتماعی، آزادی و دموکراسی و جمهوری دموکراتیک لائیک مبارزه میکند. در نتیجه عزممان بر سرانجام رساندن انقلابی هست که این روزها در ایران جاری هست. محدود کردن نیروهای اپوزیسیون سازمانیافته مانند سازمان مجاهدین خلق میدان دادن به سیاست گروگانگیری شهروندان کشورهای غربی و ساده سازی اعمال تروریستی رژیم در خارج مرزهای ایران است. بهعنوان مثال آزادی دیپلمات تروریست اسدالله اسدی در زمینه همین سیاست است. اگر چه خروجی سیاست مماشات این روزها خیلی خوش خوشان رژیم شده است اما به باور من این رویدادها رژیم تشنه به سرکوب را به سر چشمه میبرد اما سیراب نمیکند. در این جنگ نابرابر رژیم پیروزمند نیست.
محکومیت دیپلمات تروریست اسدالله اسدی به بیست سال حبس یک پیروزی در صحنه هماوردی سازمان مجاهدین خلق، شورای ملی مقاومت و فعالان مدافعان حقوقبشر با رژیم تروریستی حاکم بر ایران بود. رژیم با بکار انداختن همه امکانات دولتی و هزینههای کلان و لابیها و کاسهلیسان حامیاش در خارج از کشور کوشش کرد با بده و بستان تروریست زندانیش را نجات دهد. در این جنگ سیاسی نابرابر محکومیت این دیپلمات تروریست به بیست سال یک موفقیت مهم به نفع اپوریسیون برانداز در صحنه بینالمللی بود. از این منظر تحمل پنج سال حبس با وجود غالب بودن سیاست مماشات در مناسبات بینالمللی یک پیروزی برای مقاومت ایران و شاکیان این پرونده است. اگر به دولت بلژیک و دولتهای اروپایی بود در همان ابتدا آن را مبادله میکردند. در پایان دولت بلژیک با آزادی یک تروریست قبول میکند که شهروند زندانی خود که گروگان رژیم بود نجات بدهد اقدام دولت بلژیک سیاست ضدانسانی گروگانگیری رژیم را تقویت میکند. اما سیاست مماشات اگر عمر رژیم را طولانی کند بازدارنده اراده و عزم مردم برای سرنگونی این رژیم تبهکار نخواهد بود.
تشکر که به صحبتهای من گوش کردید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر