«زندگی» به خیابانهای ایران آمده است تا فریادی را از نهایت دادخواهی، به گوش حاکمان برساند؛
به گوش دولتمدارانی که در هفتهٔ اول صدارت، آمارهای سازندگیهای میلیونیشان، از آخرین پلهٔ نردبان وعده و وعید پایین نمیآید ولی عملکرد روی زمینشان هنوز روی پلههای اول و دوم ــ بهقیمت آوار کردن عمارت زندگی بر مردمان ــ درجا میزند!از این فاصلهٔ عظیم است که فریادهای اعتراضیِ اقشار اجتماعی بهموازات هم جاری شدهاند و روزبهروز گستردهتر میشوند.
اینها تعبیرهاییاند که مضمون آنها را در گزارشات روزمرهٔ رسانههای حکومتی و غیرحکومتی شاهدیم.
خبرگزاری ایلنا وابسته به «خانه کارگر» روز ۱۶ بهمن نوشت:
«کارگران شهرداری نوشآباد به دریافت هر سه ماه یکبارِ حقوق و مشکلات ناشی از بیمه تکمیلی اعتراض کردند».
آنکه اعتراض کرده، «معیشت» یعنی کف زندگی و «خدمات بیمه» یعنی پشتوانهٔ زنده ماندن است. این خبرگزاری در همین باره مینویسد:
«تأخیر در پرداخت حقوق، علاوه بر ایجاد مشکلات معیشتی برای این کارگران، دریافت خدمات بیمه تکمیلی برای آنها را هم دشوار کرده است».
جایی و موضوعی دیگر که کف «زندگی» به اعتراض و دادخواهی برخاسته، در خبرهای روز شنبه ۱۴ بهمن بازتاب یافت. همان خبرگزاری حکومتی و نیز کانال تلگرامی «گروه اتحاد بازنشستگان»، چنین عناوینی را گزارش کردهاند:
«اعتراضات کارگران شهرداری نوشآباد در استان اصفهان / تجمع اعتراضی پرستاران خرمآباد در مقابل استانداری لرستان / تجمع اعتراضی کارگران پیمانکاری مجتمعهای گاز منطقه پارس جنوبی».
به هر سوی اخبار ایران که سر میچرخانید، خبر و تصویر اعتراض و تحصن و تجمع است. جوهر مشترک همهشان، جریان مداوم و مستمر یک زندگی غارتشده است: کار، حقوق، معیشت = حق کف زندگی و زنده ماندن.
روز جمعه ۱۳ بهمن کارگران شرکت نفت فلات قاره بهرگان، سومین روز اعتصاب خود را برای ارتقا و دریافت دستمزد ادامه دادند.
روز سهشنبه ۱۷ بهمن، بهموازات تجمعات مستمر بازنشستگان یزد، کرمانشاه و اهواز[با شعار: «ملت دروغ شنیده، جونش به لب رسیده»]، فرهنگیان تهران هم دو تجمع برگزار نموده و فریاد زدند: «ای دولت دروغگو! حاصل وعدههات کو؟»
روز سهشنبه در تهران، کارگران «شرکت ارکان ثالث وابسته به شرکت ملی حفاری ایران»، تجمع اعتراضی مقابل ساختمان مرکزی وزارت نفت برگزار کردند.
کانال تلگرامی «اتحاد سراسری بازنشستگان ایران» نوشت: «شماری از کارگران نیروگاه سهند بناب روز دوشنبه ۱۶ بهمن در اعتراض به هشت ماه حقوق معوقه و مشکلات معیشتی اعتصاب کردند». بنا بر همین گزارش، راهحل و پاسخ نمایندهٔ حکومت، چنین بوده است: «در صورت ادامه اعتصاب، از کار اخراج خواهند شد»!
[یادآوری: میانگین حداقل هزینهٔ معیشت در کل کشور، ۲۲ میلیون تومان، دستمزد کارگر متأهل، ۱۰ میلیون تومان است!]
روز دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ تقریباً هیچ استانی در ایران نبود که یک یا چند شهر در آن تجمع اعتراضی و اعتصاب با هدف دادخواهی حق زندگی و معیشت صورت نگرفته باشند. نمونههای زیر در رسانههای حکومتی و اینترنتی درج شدهاند:
ــ تجمع اعتراضیِ مجروحان، آسیبدیدگان و اسرای دوران جنگ ایران و عراق در مقابل ساختمانهای «بنیاد شهید و امور ایثارگران» در اعتراض به تأمین نبودن معیشتشان.
ــ تجمع اعتراضی تاکسیرانان مشهد بهخاطر وضعیت بد معیشتی و بیتوجهی دولت به مطالباتشان.
ــ تجمع یا کمپین اعتراضی معلولان شهرهای سنندج، ساری، اردبیل، بجنورد، کرج و تهران در مقابل نهاد ریاست جمهوری.
ــ تجمع کارکنان سازمان منابع طبیعی فارس مقابل ساختمان شرکت عمران شهر جدید صدرا در شیراز، در اعتراض به معلق و بیپاسخ ماندن مطالباتشان.
ــ تجمع هفتگیِ بازنشستگان مخابرات در شهرهای تهران، بندرعباس، رشت، کرمان، سنندج، کرمانشاه، مریوان، اردبیل، تبریز، ارومیه، اهواز، قروه و اراک در اعتراض به اجرا نشدن آییننامه استخدامی و رفاهی و پایمال شدن حقوقشان. شعارهای بازنشستگان، رابطهٔ مستقیم استثمار، دزدی، غارت و سیاست حکومتی با علت محرومیتهایشان را بیان میکند: «دولت جنایت میکند ــ مجلس حمایت میکند»، «مسؤل بیلیاقت ــ شرکت رو کرده غارت»، «عدالتی ندیدیم ــ ما دیگه رأی نمیدیم».
اینها نداهای حق زندگی، حق معیشت، حق شهروندی و حق آزادی هستند که در سراسر ایران، حاکمیت ملایان را محاصره کردهاند. اینها امواج دادخواهی صنفیاند که رابطهٔ مستقیم با سیاست حاکم و اهداف سیاسیِ توسعهطلبانه، تجاوزگرانه و جنگافروزانهٔ حاکمیت ولایت فقیه دارند. در جوهر این سلسله مطالبات بههم زنجیرشده، امر واقع سیاسی جریان دارد و بیان وجهی مهم از شرایط عینیِ قیام در راستای نفی و طرد تمامیت حاکمیت هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر