قیام ۱۴۰۱، منشوری است که از هر جانب به آن نگاه میکنیم رنگینکمانی از ارزشهای بیبدیل انسانی و انقلابی را میبینیم.
ممکن است ارتجاع قهار و دشمن خونین آزادی، با گذر زمان، درصدد برآید که بر رخدادهای آن قیام ارجمند و الهامبرانگیز غبار تحریف و فراموشی بنشاند اما این ارزشها در تاریخ میهن ما با وضوح تمام نورافشانی میکنند و مسیر را فرا راه شورشگران آزادی برای دستیابی به آمال نهایی خلق ایران روشن میسازند.در این گزارش کوتاه مروری خواهیم داشت بر برشی از پایداری زندانیان سیاسی در دوران قیام. در نگاه نخست چنین پنداشته میشود که زندانی در حصارهای آهنین کاری نمیتواند بکند و نباید بکند. او باید منتظر باشد تا دوران محکومیتش بهسرآید و کاری نکند تا حساسیت زندانبانانش را برانگیزد و پرونده خود را بیشازپیش سنگین ننماید. یا شاید چنین تصور شود که زندانی در زندان کاری نمیتواند بکند. خلق باید با خیزش خود حکومت را وادارد که زندانیان را آزاد نماید. اگر حکومت اقدام به چنین کاری ننماید چارهٔ نهایی در یورش به زندان و شکستن درهای آن برای آزادی زندانیان است.
در این دیدگاه، زندانی سیاسی باید به انتظار بنشیند و عبور سنگینگذر روزها را مانند حلقههای بههمپیوسته و طولانی بشمارد و بر دیوار زندان علامت بگذارد.
زندانیان سیاسی این تصور مألوف را در دوران قیام سراسری واژگون کردند. آنها از پشت میلههای آهنین به همبستگی با قیامآفرینان پرداختند. بیانیهها و نامههای سرگشادهٔ آنان گواه این همبستگی فداکارانه و توأم با رشادت و پاکباختگی است.
فرازهایی از این اسناد زرین و ماندگار قیام ۱۴۰۱ را از نظر میگذرانیم:
بخشی از بیانیه زندانیان سیاسی در زندان اوین ـ ۱۲مهر ۱۴۰۱
آید از ملک ایرانزمین / غرش خلق ایران بگوش
چندین شب است که طنین قیام و انقلاب خلق، ما را به پای پنجرههای زندان میکشاند تا از پس میلهها بشنویم که زنی پیشتاز، سکوت شب را با شعار «مرگ بر دیکتاتور» میشکند و در پی آن، جمعیتی از زنان و مردان دلیر شورشی، تظاهرات را با شعارهای «مرگ بر خامنهای» و «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر» از سر میگیرند، آن هم رو در روی سرکوبگران تا دندان مسلح رژیم، دیوار به دیوار اوین!
و ما زندانیان، سرشار از احساسی توأم با افتخار به این خلق دلیر و حسرت اینکهای کاش! ما در میانشان بودیم و پیشمرگ نوجوانان و گل سرخهای پر پر شدهٔ انقلاب، کردها و بلوچهای ستمدیده قهرمان و تکتک زنان و مردان جان داده در راه آزادی میهن میشدیم...
بخشی از بیانیه ۳۰۰تن از زندانیان سیاسی زندان قزلحصار ـ مهر ۱۴۰۱
... وطن، تو را دوست داریم و برای ذره ذره خاکت، وجود خویش را وقف خواهیم کرد.
وطن، پاره تن من، کوههای سر به فلک کشیدهات، آرزوهای دستنیافتنیام و دشتهای بیکرانت، رویاهای زیبای ما هستند.
وطن، پاره تن ما، برای برافراشته نگهداشتن پرچم تو، از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنیم.
...
ما زندانیان محبوس در زندان قزلحصار، سرکوبگری رژیم و مأموران وحشی خامنهای را محکوم کرده و همبستگی و حمایت خود را از مردم عزیز و شریف ایران اعلام میداریم.
باشد که جانمان فدای ملت عزیز و وطنمان ایران شود
به امید فردای ایرانی آزاد.
گزیدهای از پیام حمایت زنان زندانی سیاسی هوادار مجاهدین خلق از زندان اوین ـ ۱۴مهر ۱۴۰۱
... ما زندانیان سیاسی در بند زنان زندان اوین، صدای قیام شما را از پشت میلههای زندان شنیدیم. از شنیدن زنان دلیری که در پیشاپیش صفوف تظاهرات و اعتراضات ایستاده و شعار میدهند: «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر، هر چه تبر زدی مرا زخم نشد جوانه شد».
از شنیدن غریو فریادهای مرگ بر خامنهای، همراه با خروش جوانان شجاع که میگویند میجنگیم میمیریم ایران را پس میگیریم، غرق شور و افتخاریم.
قلب ما با شماست. آرزو داشتیم که در کنار شما شیرزنان و دلیرمردان بودیم. ما را همواره در کنار و همراه خود بدانید. با هر رزمتان خامنهای ضعیفتر و شما متحدتر میشوید...
بخشی از بیانیه زندانیان سیاسی هوادار مجاهدین در زندان لاکان رشت ـ مهر ۱۴۰۱
دوباره کف خیابانهای شهرهای ایرانزمین شاهد قیامی دیگر شد. قیامی که دیگر سر بازایستادن ندارد.
خروش شعارهای «مرگ بر خامنهای»، «این آخرین پیامه هدف کل نظامه»، «میجنگیم میمیریم ایرانو پس میگیریم»، از پشت میلههای زندان گوشهایمان را مینوازد و قلب هایمان را سرشار از امید برای ایجاد ایرانی آزاد و آباد میکند.
عزیز قلب و دلهایمان مسعود رجوی، سالها پیش خطاب به بچههای قیام در شهر به شهر ایران گفت: «خیزش و حرکتهای شما خود راهگشای حرکت و پیشروی ارتش آزادیبخش است».
... میتوان و باید این دیکتاتوری را به گور و زبالهدان تاریخ انداخت.
بخشی از بیانیه زندانیان هوادار مجاهدین در زندان گوهردشت ـ ۲۰مهر ۱۴۰۱
شورش و قیام در ایران خاموشیپذیر نیست
جوانان ایران آنچنان متهورانه به خیابانها آمدهاند که جهانیان را به شگفتی و حمایت گسترده از قیام برای سرنگونی وادار کردهاند. آنان از هیچ قدرتی تقاضای حمایت نکردند ولی همه را به حمایت برانگیختند و همین دلیل بر حقانیت و اصالت این قیام و انقلاب است.
... از آنجا که آزادی ودیعهای است که انسان به صفت آن به انسان مبدل گشته و گوهره بیبدیل انسانی تا تجربه نشود و طعم آن چشیده نشود، چندان قابل فهم نیست ولی آنگاه که در مجرایی و شکافی کوچک فوران میکند، مانند فوران آتشفشان، گدازههای آتشین آن سربه فلک کشیده و همه چیز را در خود ذوب میکند و هیچکس و هیچ نیرویی هم یارای ایستادگی در برابر آن را ندارد. حال این قدرت را جوانان و بهویژه زنان و دختران ایرانی طی این چند هفته تجربه کرده و جهانی را به حیرت درآوردهاند و این تجربه دیگر پس گرفتنی نیست به همین دلیل این قیام تا انقلابی دموکراتیک سر بازایستادن نخواهد داشت و ما هم در زندان همصدا با همه ایران فریاد میزنیم مرگ بر خامنهای مرگ بر خامنهای
آٰری، هر زندان در قیام ۱۴۰۱ به یک کانون شورش تبدیل شد. این افتخار برای زندانیان سیاسی قهرمان بس که با قیامآفرینان همنبض و همنفس بودند و دیوارهای بتونی زندان قادر نبود خشم و خروش و عزم آتشین آنان را مهار نماید.
باشد که آن روزهای توفانی را در فرازی بسا بالابلندتر تکرار نماییم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر