لاجوردی زن زندانی را با بدترین شیوه آزمایش کرد. لاجوردی کینه عجیبی نسبت به یک زن داشت. او هرگز به فرامینش گوش نمی داد.
او در زندان همیشه می خندید و زندانیان دیگر را امیدوار میکرد. در زندان لاجوردی خنده باید گم بشود.
او به حسینیه نمی آمد و به سخنرانیهای تواب ها گوش نمیداد. او زندانی زمان شاه هم بود و تجارب بازجویی های ساواک را به دختران دستگیر شده منتقل میکرد.
یشتر قرارها با اشرف برای رد و بدل کردن نتایج بازجوییها و اخبار در دستشویی یا حمام یا در ساعت خاموشی و استراحت صورت میگرفت.
او حتی یک صفحه بازجویی نداشت.
عصبانیت لاجوردی از همان روز اول که او را شناخت در وجودش شکل گرفت. آخر لاجوردی هم زندانی زمان شاه بود
وقتی از او پرسیدند اسمت چیست؟ گفت اشرف احمدی!
پرسیدند جرمت چیست؟ گفت:هواداری از سازمان مجاهدین
لاجوردی به اشرف گفت هنوز هم میگویی مجاهدین؟
اشرف گفت: تا وقتی بیرون بودم که اسمشان همین بود؟ آیا چیزی تغییر کرده؟
بقیه مطلب را از لینک زیر دنبال کنید...
لینک: https://bit.ly/3iKqVyX
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر