فصل هشتم:
اجلاس جهانی ایران آزاد
رژة بزرگ در چهلمین سالگرد تأسیس شورا
پادزهر کرونای ولایت
۶۳ ـ گردهمایی سالانهٔ مقاومت ایران با عنوان «اجلاس جهانی ایران آزاد ـ آلترناتیو دمکراتیک بهسوی پیروزی»، طی روزهای ۱۹، ۲۰ و ۲۱تیر ۱۴۰۰ برگزار شد. در نخستین اجلاس روز شنبه ۱۹تیر شرکتکنندگان از ۵۰هزار نقطه در ۱۰۵کشور جهان با مجاهدین در اشرف۳ و با هموطنان و ۱۰۰۰ شورشگر در داخل ایران در ارتباط زندۀ آنلاین به هم پیوستند.
این اجلاس، همچنین، با تجمعها و تظاهرات هموطنان در کشـورهای مختلف جهـان، از جمله در شهرهای برلین، پاریس، اسلو، واشنگتن، آمستردام، لندن، تورینو، اوربینو، بخارست، وین و رم در ارتباط بود و ۳۰۲ انجمن و جامعه ایرانی در اروپا، آمریکا، کانادا و استرالیا در آن مشارکت داشتند.
بیش از ۱۰۰۰ شخصیت سیاسی، شامل ۱۱ نخستوزیر، ۵ رئیس پارلمان و ۷۰ وزیر پیشین از کشورهای مختلف جهان، ۳۰ سناتور و نماینده کنگره آمریکا، ۳۰ شخصیت برجستهٔ آمریکایی و۲۵۰ قانونگذار از کشورهای اروپایی و عربی و کاناد در این گردهماییهای سه روز شرکت و سخنرانی کردند.
گردهمایی۱۴۰۰، هجدهمین گردهمایی سالانه، یا آن چنان که در ادبیات سیاسی مقاومت ایران مشهور شده، هجدهمین کهکشان سیاسی است که از سال۱۳۸۲، پس از درهم شکستن کودتای ننگین ۱۷ژوئن و همزمان با سالگرد مقاومت انقلابی، هر سال، بیوقفه، برگزار شده است. در این مسیر ۱۸ساله، گردهمایی۱۴۰۰، با وجود شرایط کرونایی، اگر چه تداوم گردهماییهای پیشین است، اما از هر لحاظ، در شرایط ممتاز و کاملاً ویژه یی برگزار شد که هم به لحاظ شرایط سیاسی ـ اجتماعی ویژه و بهکلّی متفاوت میهنمان نسبت بههمهٔ سالهای گذشته، هم بهخاطر وضعیت خاص رژیم و هم بهخاطر موقعیت و جایگاه مقاومت ایران، کاملاً متفاوت است.
اجلاس سه روزه در شرایطی برگزار شد که خلیفه ارتجاع برای نجات کشتی درهمشکسته رژیم از غرق شدن در دریای توفانی و متلاطم جامعهٔ ایران، تنها یک راه پیش روی خود میشناخت و آن، انقباض حداکثری با یکپایه کردن و سلّاخی بخشی از نظام و گماردن سه مهرۀ سیاه از آبروباختهترین جنایتکاران و آدمخواران در رأس سه قوه، بهعنوان آخرین فرصت و آخرین برگ ولیفقیه ارتجاع برای بقای نظام است.
پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس، تصریح کرد: «شرایط کشور به حدی مخاطره آمیز شده بود که اگر شخصی مانند رئیسی وارد نمیشد، نظام دچار بنبست میشد» (روزنامهٔ حکومتی «رسالت» - ۹تیر ۱۴۰۰).
آخوند گلپایگانی، رئیس دفتر خامنهأی، در مراسم معارفۀ آخوند اژه ای بهصراحت گفت: «این نظام نعمتی است که ما باید با چنگ و دندان آن را نگهداریم».
گردهمایی ایران آزاد و اجلاسهای سهگانه آن، بی تردید، در تاریخچهٴ مقاومت، یک رویداد تاریخی و یک سرفصل تأثیرگذار جدی است. چرا که همهٔ معادلات را در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران، به سود مردم ایران و مقاومت آزادی ستان و به زیان دشمن ضدبشری تغییر داده و روند قیام و سرنگونی را شتاب میبخشد. این سخن، یک پیشگویی نیست، بلکه یک ارزیابی از پدیدهیی رو به رشد و اعتلایی است که یک پا در گذشته و یک پا در آینده دارد. این فرازی شکوهمند است از مسیری صعب و خونبار که طی ۴دهه گذشته پیموده شده است.
خبرگزاری فرانسه در روز اول اجلاس (۱۹تیر) گزارش داد: «یک گروه مخالف برجسته ایرانی تبعیدی، روز شنبه یک جلسه فیزیکی و مجازی ترکیبی برگزار کرد که گفته است از حیث وسعت، بیسابقه بود و ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور آتی، را به عنوان ”دژخیم“ رژیمی که انتخابش نشاندهندۀ ضعف آن بود، شدیداً زیر ضرب برد. این رویداد به صورت آنلاین هزاران عضو سازمان مجاهدین خلق ایران را در مقرشان در آلبانی با حامیان در سراسر جهان، از جمله، سناتورهای آمریکایی، نمایندگان پارلمان انگلستان و قانونگذاران فرانسه و هم چنین تظاهرات در شهرهایی همچون برلین پیوند داد».
در سومین روز اجلاس (۲۱تیر) «فاکس نیوز» خبر داد: «آنچه امروز مشاهده کردیم بخشی از نمایش قدرت ۳روزه جهانی شورای ملّی مقاومت ایران است که خواستار سرنگونی رژیم آخوندهاست»
۶۴- خانم مریم رجوی در سخنان خود در روز اول اجلاس گفت: «ما در نقطهیی از تاریخ ایستادهایم که بزنگاهِ شدنها و تغییرات بزرگ است. جامعهٔ ما در محاصره استبداد دینی و کرونا و گرسنگی است؛ اما در درون خود آتشفشان قیامها را حمل میکند. مقاومت ایران از قبل مسیر انقباض شتابان و سلّاخی و حذف درونی رژیم ملایان در مرحله پایانی را پیشبینی و اعلام کرده بود. این حقیقت در انتخابات رژیم برملا و ثابت شد. بالاترین شکست و رسوایی در تاریخچهٴ شعبدههای انتخاباتی رژیم آخوندی. آنقدر که آخوند علمالهدی، نماینده و امام جمعه خامنهای در مشهد، که پدرزن رئیسی است، به صراحت گفت: کسانی که رأی نمیدهند یا رأی باطله میدهند، رأی به مجاهدین میدهند.
بله، رژیم ولایت فقیه برای بستن شکافهای بیانتهایش بهمنظور سدبستن در برابر قیامهایی که پیش روست، یعنی برای بقا و جلوگیری از سرنگونی محتوم، جلّاد ۶۷ را رئیسجمهور خود کرده است، اما در واقع گور خود را بهدست خود کنده است، مثل عقربی که در محاصرۀ آتش، سرانجام، خود را نیش میزند. هیچ چیز جز هراس از قیام و احتضار سیاسی ولایت فقیه، روی کار آوردن رئیسی را توضیح نمیدهد».
در دومین اجلاس که با عنوان «اروپا ـ خاورمیانه در حمایت از مقاومت ایران» برگزار شد، خانم رجوی تکپایه کردن رژیم با رئیسی جلّاد را یک آرایش جنگی و سرکوبگرانه توصیف کرد که هدفش از یکسو، مقابله با قیامها و از سوی دیگر، داشتن دست باز در برنامههای اتمی و موشکی و جنگافروزیهای منطقه یی و ماجراجوییهای بینالمللی است... خامنهای سرنوشتش را به برنامهٔ اتمی گره زده است. افشای برنامهٔ اتمی رژیم از سال۱۳۷۰ تاکنون، توسط مقاومت، فراتر از اقدامات تمام دولتها و نهادهای بینالمللی، در ممانعت از دستیابی این رژیم به بمب مؤثّر بوده است. کنش و واکنش کشورهای غرب با رژیم در دور و تسلسلی از فریبکاری و مماشات خلاصه شده است. رژیم، فریبکارانه، برنامهٔ اتمیش را پنهان میکرد و جامعهٔ جهانی میخواست با امتیاز و مماشات پروژۀ اتمی رژیم را متوقّف و یا مهار کند. رژیم از معامله اتمی استفاده کرد تا به تجدید قوا و گسترش برنامهاش بپردازد. نتیجه این که، خامنهای در حال ساختن بمب است و از آن دست برنخواهد داشت. هر توافقی هم که امضا کند و هر قولی که بدهد، دروغ محض است. در ۲۰سال گذشته هیچیک از سایتها یا فعالیتهای مخفی اتمی را رژیم خودش اعلام نکرده مگر آنکه قبلاً از سوی مقاومت یا سایر منابع افشا شده باشد. خامنهای سقوط حکومتهای عراق و لیبی را این طور جمع بندی کرده که بمب اتمی تضمین بقای رژیم است. اما وقتی قیامهایی مانند آبان ۹۸ فوران میکند، سانتریفیوژها هر کیفیت و کمیتی که داشته باشند، کاری برای خامنهای نخواهند کرد. ارادهٴ مردم ایران این است که دیکتاتوری دینی ولایت فقیه، با، یا بدون بمب اتمی، سرنگون شود و خواهد شد».
رئیسجمهور برگزیدۀ شورا در سومین اجلاس، که به جنبش دادخواهی مردم ایران برای قربانیان قتلعام بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی اختصاص داشت، ابتدا از یادوارهٴ خاوران که در اشرف۳ به یاد شهدای قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی بنا شده است، دیدار و به سربداران ادای احترام کرد. او در سخنرانی خود، به کرسی نشاندن جلّاد این قتلعام توسط خامنهای را «نقطهٔ پایان توهمات مربوط به میانهروی رژیم و نقطهٔ شکست سیاست مماشات دولتهای غرب با فاشیسم دینی» توصیف کرد و گفت: «حالا دستگاه اجرایی را بهیک جلّاد سپردهاند، دستگاه قضایی را بهیک آدمکش حرفهیی، و رئیس مقنّنه چماقداری است که خودش به صراحت میگفت: ”جزء چوبزنها هستم، افتخار هم هست، از سال۵۸ علیه مسعود رجوی چوب میزدیم“ (دانشگاه صنعتی شریف- ۲۲اردیبهشت ۱۳۹۲).
راستی اگر ولایت فقیه در احتضار نبود، چه نیازی داشت که گلهٔ آدمخواران را در رأس دستگاه خود بگذارد؟».
خانم رجوی افزود: «این آزمایشی در برابر جامعه جهانی است که آیا با نظام قتلعام مراوده و معامله میکنند یا در کنار مردم ایران میایستند؟ سازمان ملل نباید رئیسی را در اجلاس آتی مجمع عمومی بپذیرد. آخوند رئیسی بهخاطر نسلکشی و ارتکاب جنایت علیه بشریت در سال۶۷، مجرم است... او مجرم است، زیرا در زمرهٔ سران رژیمی است که بهکشتار ۱۵۰۰ جوان در قیام آبان دستزده که محققان میگویند عدد واقعی ۳برابر بیشتر است. همچنانکه دبیرکل عفو بینالملل گفت: ”این که ابراهیم رئیسی به مقام ریاستجمهوری دست پیدا کرده است به جای آن که به خاطر ارتکاب جنایت علیه بشریت، از جمله بهخاطر قتل، ناپدیدسازی قهری و شکنجه، تحت تحقیقات کیفری قرار بگیرد؛ نمودی فجیع از سلطهٔ مطلق مصونیت در ایران است“».
۶۵- در اجلاس جهانی ایران آزاد آقای یانس یانشا، نخستوزیر اسلوونی، در سخنان خود گفت: «شرکتکنندگان عزیز، در اجلاس جهانی ایران آزاد، دوستان عزیز، بگذارید قبل از هر چیز تأکید کنم که پیام امروز من به شما شرکتکنندگان گرامی، پیامی از این است که از طریق شما به مردم ایران برسد. از همهٔ کسانی که از طریق ماهواره آنلاین، این جلسه را دنبال میکنند. نتوانستم برای شما حضوری صحبت کنم، متأسف هستم، سلامهای ویژهٔ من به سخنران اصلی این اجلاس است، یعنی رئیسجمهور برگزیدۀ شورای ملّی مقاومت ایران، خانم مریم رجوی.
بگذارید ابتدا، آن چیزی را تکرار کنم که قبلاً بارها گفتهام، مردم ایران شایستهٴ دموکراسی، آزادی و برخورداری از حقوقبشر هستند و باید قویاً توسط جامعه جهانی مورد حمایت قرار بگیرند. همانطور که میدانید، اتّحادیه اروپا در پاسخ بسیاری از مسائل نگران کننده، طیف وسیعی از اقدامات و تحریمها را اعمال کرده است، بهطور خاص، اقدامات محدود کننده، بهخاطر نقض حقوق بشر. رژیم ایران را باید مورد حسابرسی قرار داد بهخاطر نقض حقوقبشر و جامعهٔ بینالمللی باید جدیتر، قاطعتر عمل کند. من همچنین میخواهم با خانوادههای ۳۰هزار زندانی سیاسی صحبت کنم؛ خانوادههایی که عزیزانشان در جریان قتلعام سال۶۷ کشته شدند. من حمایتم را از درخواست آنها برای عدالت و حسابرسی از طریق تشکیل کمیسیون تحقیق سازمان ملل در مورد این قتلعام، اعلام میکنم. طرحی که ۳۳سال است جهان قربانیان این کشتار را فراموش کرده بود. این باید تحقیق کند. کمیسیون تحقیق سازمان ملل برای روشن کردن قتلعام وحشتناک ۶۷، بسیار مهم است. خانوادههای قربانیان بهدنبال کمیسیون تحقیق هستند تا سرانجام بشود عدالت را برقرار کرد و به اندوهشان پایان داد. بهویژه مهم است، چون که این واقعیت هست که رئیسجمهور جدید رژیم، ابراهیم رئیسی است که سازمان عفو بینالملل، او را متّهم کرده به جنایت علیه بشریت، بهخاطر نقش او در این کشتار.
پس من یکبار دیگر بهوضوح و با صدای بلند از درخواست سازمان ملل، از دبیرکل، از حقوقبشر در ایران حمایت میکنم که خواهان تحقیق مستقل شدهاند در مورد اعدام هزاران زندانی سیاسی به دستور حکومت و نقش رئیسجمهور جدید رژیم که آن موقع معاون دادستان تهران بوده است.
من تمام این موارد نگران کننده را شخصاً پیگیری میکنم، شما همیشه میتوانید روی درک من و حمایت من حساب کنید».
۶۶- جواد ظریف روز بعد از سخنرانی نخستوزیر اسلوانی در یک توئیت به دامان جوزپ بورل آویخت و ملتمسانه از او خواست شرکت نخستوزیر اسلوونی در گردهمایی مقاومت ایران را محکوم کند، اما جواب بورل، ضربه دیگری بود بر زخم قبلی که گفت: «کشورهای عضو، آزاد هستند که در رابطه با هر مسألهٴ سیاست بینالمللی نظرات خودشان را داشته باشند» (سایت کمیسیون اروپا- ۲۱تیر ۱۴۰۰).
واکنشهای جنونآمیز از سوی سرکردگان رژیم آخوندها منحصر به جواد ظریف نبود. موارد زیر مشتی نمونهٴ خروار است:
- دژخیم علی ربیعی، سخنگوی دولت روحانی و معاون سابق وزارت اطلاعات، در نشست خبری خود با روخوانی از یک متن از پیش تنظیم شده، در جواب به سؤال از پیش طراحی شده در بارهٴ اجلاس ایران آزاد، با غیظ بسیار از شرکت وزیر خارجهٔ قبلی آمریکا در گردهمایی ایران آزاد با بلاهت گفت: «گردهماییهای فرقهٔ رجوی، یا به تعبیر شما، این گروهک تروریستی منافقین، بهنظر من فرصتی برای شناسایی و رسوایی سیاستمداران ریاکار است بهخصوص سیاستمداران آمریکایی... البته ما هیچ وقت از آنهایی که طی سالیان اخیر با طراحی و پشتیبانی از تحریم جنگ و ترور علیه مردم ایران، که نام سیاست فشار حداکثری بر آن گذاشته بودند، انتظار نداشتیم که راه خود را از گروهک تروریستی منافقین جدا کنند» (۲۲ تیر ۱۴۰۰).
جالب اینکه سخنگوی روحانی بلافاصله در یک «طاقچه بالا» ی مسخره ادعا کرد: «البته من قصد ورود به این موضوع بیارزش را نداشتم، چون شما سؤال کردید، پاسخ دادم»!
کیهان، ارگان بیت خامنهای، هم نوشت: «مجاهدین خیلی راحت در اروپا گردهمایی چند روزه برگزار میکنند و برای نظام خط و نشان میکشند»! (۲۳ تیر ۱۴۰۰)
- «نور نیوز»، متعلق به پاسدار شمخانی، نتیجهگیری کرد: «حضور سناتورهای آمریکایی در جلسه مجاهدین بیاعتمادی به آمریکا را ثابت کرد»! (۲۲ تیر ۱۴۰۰)
- «رسالت»، روزنامهٔ باند مؤتلفه، خاطرنشان کرد: «در معادلهٔ تقابل واشنگتن با نظام تفاوتی میان دمکراتها و جمهوریخواهان وجود ندارد»! (۲۲ تیر ۱۴۰۰)
ـ تلویزیون رژیم هم گفت: «حمایتهای مکرر و مستقیم دو حزب سنّتی آمریکا کاملاً آشکار بوده و حتی این حمایت به کشورهای اروپایی تسری پیدا کرده است» (۲۰ تیر ۱۴۰۰).
۶۷- مایک پمپئو، وزیر خارجهٔ قبلی آمریکا، در سخنان خود گفت: «برای بازگرداندن ایران بهجایگاه شایستهٴ خود در تاریخ، درک یک درگیری مهمترین است؛ این همان جنگ واقعی است که از همان لحظات سهمگین انقلاب در سال۱۹۷۹ آغاز شد؛ جنگ اصلی، جنگ در خیابانها، مساجد و ذهن ایرانیان است؛ این شکاف بین مردم و اپوزیسیون سازمانیافتهٔ خواهان آزادی و دموکراسی از یک طرف، و تمامیت رژیم از سوی دیگر است.
من افتخار میکنم که اکنون بیش از یک دهه است که در سمت درست این مبارزه قرار گرفتهام... رژیم البته توسط خامنهای، رئیسی و سپاه اداره میشود. این رژیم در ذات خودش افراطی است، بیرحم است، استبداد دینی است، عاجز و دزدسالار است، سران آن هزاران نفر از مردم را میکشند و سپس افرادی را که مرتکب این جنایات گسترده شدهاند برای هدایت سازمان ترور و رژیم خود انتخاب میکنند. سران این رژیم میتوانند هواپیمای مسافربری غیرنظامی را سرنگون کنند و صدها غیرنظامی را بکشند و بدون کمترین نگرانی مسئولیتشان را انکار و جعبهٔ سیاه را از جهان پنهان کنند. ظریف کت و شلوار غربی میپوشد و با لبخند، انگلیسی صحبت میکند؛ اما او تروریستی است که مردم را برای نجات رژیم با همان سرعت دیگر دژخیمان خامنهای میکشد. و حالا ابراهیم رئیسی، او نقش جانشین احتمالی برای نظام (ولایت فقیه) و یک مذاکرهکنندهٴ مصمم را بهعهده میگیرد که با لغو تحریمهای بهاصطلاح غیراخلاقی اعمالشده علیه مردم و بهبود زندگی آنها، بر آمریکا غلبه میکند... این درک که هیچ مدرهیی وجود ندارد و همهٔ آنها افراطی هستند، نهایتاً، به این واقعیت منتهی میشود که بفهمیم بهاحتمال زیاد این رژیم با سیاست آمریکا تغییر نمیکند ولی ما میتوانیم آنها را تضعیف کنیم و این کار را کردیم. این کاری است که دولت ترامپ انجام داد...
«قهرمان فاتح سپاه» که برای سرکوب وطنپرستان در داخل و خارج از کشور استفاده میشد، از صحنهٴ شرارتهای رژیم حذف شد...
از سال۱۹۷۹، هر انتخاباتی در ایران فقط در خدمت ارائهٔ یک تصویر جمهوریت، از یک دیکتاتوری دینی فاسد و بیرحم بوده است. انتخابات ریاستجمهوری سال۲۰۲۱ تفاوت زیادی با انتخابات قبل از آن دارد؛ در درجهٔ اول بهاین دلیل که این انتخابات در شرایطی است که رژیم دیکتاتوری دینی در شکنندهترین وضعیت خود از سال۱۹۷۹ بهبعد است و چشمانداز بقای آن، بهطور آشکار توسط خودیهای رژیم زیر سؤال میرود و توسط مردمِ ناراضی و آزادیخواه بهچالش کشیده میشود. در یککلام، تعداد اندکی بهطور واقعی بهرئیسی رأی دادند...
در رابطه با رئیسی، او رئیسجمهور مردم ایران نیست. وی رئیسجمهور خامنهای است. مأموریت او روشن است. درد و رنج مردم را بیشتر کند، آنها را ارعاب کند و بهغارت و چپاول ادامه دهد. از آخوندها و سپاه پاسداران محافظت کند...
این، یک پاسخ واضح را میطلبد، ایالات متحده باید پیشقدم شود تا وی را بهخاطر جنایات علیه بشریت مورد حسابرسی قرار دهد. هر گونه مراوده با رئیسی، بهمعنای مراوده با یک قتلعامکننده است. این نه تنها غیراخلاقی است، بلکه نتیجهیی هم ندارد. ما باید اینرا برای متّحدان خود در اروپا و آسیا نیز روشن کنیم تا آنها نیز او را مورد حسابرسی قرار دهند و اگر با این فرد که هزاران نفر از مردم کشور را در سال۱۳۶۷ قتلعام کرده است تعامل کنند، ما از آنها حسابرسی خواهیم کرد...
اولین قدم برای ابراز علاقهٔ ما بهمردم ایران باید با حسابرسی از ابراهیم رئیسی بهخاطر جنایات او علیه بشریت در سال۱۳۶۷ آغاز شود. من میدانم در میان حضّار، کسانی هستند که خانوادهٴ آنها در قتلعامی که رئیسی یکی از مسئولان آن بود، کشته شدهاند...
در پایان مردم ایران یک جمهوری مبتنی بر جدایی دین و دولت، دمکراتیک و غیراتمی خواهند داشت؛ من دعا میکنم که این روز بهزودی فرا برسد و با حمایت ایرانیانی که در سراسر جهان زندگی میکنند و کسانی که در داخل ایران مقاومت میکنند، آن روز زودتر فرا میرسد. من بهاین هدف متعهد هستم؛ میدانم همهٔ شما هم متعهد هستید».
۶۸- خانم دانا برزیل، رئیس حزب دموکرات آمریکا، در سالهای۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ و در سال۲۰۱۷ برجستهترین چهرۀ حزب حاکم دموکرات در آمریکا بود که در اجلاس ایران آزاد سخنرانی کرد. او در سخنانش از جمله گفت: «امروز من در همبستگی بهشما ملحق میشوم، در چهلمین سالگرد تأسیس شورای ملّی مقاومت ایران. بیایید با قدرت بهتشویق بپردازیم بهخاطر چهل سال بقا و شکوفایی و بهخاطر رهبری رئیسجمهور منتخب خانم مریم رجوی.
میدانید این گردهمایی فراتر از گروهی از برادران یا دژی از خواهران است. این همنشینی یک خانواده است؛ کسانی که به حقوقبشر و آزادی برای همه معتقدند. من فقط برای حقشناسی از شریکشدن در این مناسبت اینجا نیستم. بلکه با خضوع در اینجا حضور دارم؛ خضوع ناشی از مشاهدهٴ شجاعت و رهبری چشمگیر شما؛ خضوع دیدن ایستادگی شما در برابر استبداد دینی؛ خضوع در برابر عزم راسخ شما برای رسیدن بهیک حکومت غیردینی؛ خضوع در برابر شما بهخاطر پیشبرد حقوق بشر؛
خضوع در برابر میزان اشتیاق شما برای آزادی؛ خضوع در برابر پذیرش با متانت برابری انسانیت توسط شما؛ خضوع در برابر دفاع صریح شما از حقوق زنان و دختران؛ و البته، خضوع در برابر پافشاری شما بر یک ایران غیراتمی و یک جهان غیراتمی. در واقع شما الگویی هستید که جهان، از جمله ایالات متحده، باید از آن سرمشق بگیرد... شما دوستان بسیاری اینجا در آمریکا دارید و اجازه بدهید از دو میهنپرست بزرگ یاد کنم که بهآرمان شما ایمان داشتند. آنها دولتمردانی برجسته بودند؛ یکی دموکرات و دیگری جمهوریخواه، که از شورای ملّی مقاومت حمایت کردهاند. میخواهم نقل قولی برایتان بخوانم از سخنرانی جان لوییس در ساختمان کنگرهٴ آمریکا، خطاب به مبارزان ایرانی در سال۲۰۱۰. سخنان او اکنون مانند آن زمان بهجاست، چون مبارزات او برای حقوق مدنی و حقوقبشر مادامالعمر بود، همانطور که ممکن است برای کسانی که امروز در اینجا هستند نیز چنین باشد. وی به مبارزان ایرانی که گردآمده بودند، گفت: ”بهاینجا آمدهام تا بهشما بگویم، هرگز تسلیم نشوید، هرگز کوتاه نیایید و هرگز ایمانتان را از دست ندهید“... . همچنین اجازه بدهید احساسات سناتور فقید جان مککین از آریزونا را بهاشتراک بگذارم؛ کاندیدای ریاستجمهوری جمهوریخواهان در سال۲۰۰۸ و رئیس کمیتهٔ قوای مسلّح سنا... سناتور مککین برای شورای ملّی مقاومت، که در آلبانی با هم دیدار داشتند، صحبت کرد. او از جمله، گفت: ”شما برخاستهاید، جنگیدهاید و برای آزادیتان فدا کردهاید؛ برای حق زندگی آزاد، برای حق تعیین آینده خودتان، برای حقوق خدادادی. از شما سپاسگزارم که یک الگو هستید“... سناتور مککین اضافه کرد و من هم باید بگویم: ”روزی ـ همهٔمان بهآن باور داریم ـ روزی، ایران آزاد خواهد شد؛ روزی، همهٔ ما در آن میدان گردهم میآییم“...
میخواهم بدانید که روحیهٔ دو حزبی در دورهٴ کنونی یعنی ۱۱۷مین کنگرهٴ ایالات متحده در حمایت از شما ادامه خواهد یافت. ما در کنار شما خواهیم ایستاد. مردم آمریکا همیشه در کنار کسانی خواهند بود که بهحقیقت جهانی برابری و عدالت برای همه اعتقاد دارند».
۶۹- شرکت و سخنرانی ۳۱ سناتور و نمایندۀ کنگرۀ آمریکا در گردهمایی ایران آزاد، بیانگر حمایت دو حزبی از مقاومت ایران، بهرغم تمامی اختلافات حزبی در ایالات متحده است. این منتخبان مردم آمریکا عبارت بودند از:
سناتور رابرت منندز، سناتور جین شههین، سناتور کوری بوکر، سناتور روی بلانت، سناتور تد کروز، سناتور تام تیلیس، سناتور جان کورنین، سناتور مگی حسن، سناتور جونی ارنست و سناتور ریک اسکات
نمایندگان کنگره، کوین مک کارتی (رهبر جمهوریخواه کنگره)، حکیم جفریز (شمارۀ۲ اکثریت دمکراتها درکنگره)، برد شرمن، تام مکلینتاک، جو ویلسو، دن فیلیپس، نماینده استیو کوهن، شیلا جکسون لی، برایان فیتز پاتریک، جودی چو، اسکات پری، دان بیکن، بیلیراکیس، انجی کریگ، برد آشنایدر، تام امر، فرنچ هیل، پیت سشن، رائول روئیز، نیکول مالیو تاکیس و ماریو دیاز بالارد.
سناتور منندز، رئیس دموکرات کمیتهٔ روابط خارجی سنای آمریکا در سخنانش در اجلاس ایران آزاد گفت: «از همهٔ شما متشکرم، بهخاطر پایداری در دفاع از یک ایران آزاد و دمکراتیک سپاسگزارم. برای ایرانی که در داخل کشور شکوفا و با همسایگانش در صلح باشد... متأسفانه، مردم ایران تحت حکومتی هستند که مکرراً نشان داده بهچیزی جز حفظ حاکمیت خود، ایجاد هرج و مرج در خارج و فساد و سرکوب در داخل علاقه ندارد و در پی راهی برای دستیابی به سلاح اتمی است. کافی است بههمین انتخابات ریاستجمهوری اخیر (رژیم) ایران نگاه کنیم که ابراهیم رئیسی، مرید سرسخت ولیفقیه، که تحت تحریمهای حقوقبشر ایالات متحده است، بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد. رئیسی برنده انتخابات قلابی شد، که در آن اکثریت رأیدهندگان واجد شرایط انزجار خود را با عدم شرکت در انتخابات نشان دادند و نتیجهاش پایینترین درصد رأی از سال۱۹۷۹ بود. در حالیکه روشن است خامنهای بهعنوان حاکم نهایی باقی میماند، ولی این کیفرخواست حاکمیت اوست که نه تنها رئیسی را تأیید میکند، بلکه اعمال نفوذ میکند تا او رئیسجمهور (رژیم) ایران بشود. فردی که بهطور فعال در ناپدیدشدن اجباری و قتل غیرقانونی هزاران مخالف ایرانی در ۱۳۶۷ نقش داشته؛ فردی که بهطور فعالانه در سرکوب وحشیانهٴ تظاهر کنندگان صلحجو در ۲تظاهرات در سال۲۰۰۹ و تظاهرات اخیر در سال۲۰۱۹ نقش داشته است. فردی که دبیرکل عفو بینالملل، آنیس کالامار، بهتازگی دربارهاش گفته است: باید بهخاطر جنایت علیه بشریت مورد تحقیق قرار بگیرد.
در برابر چنین بیاعتنایی سنگدلانهیی به اساسیترین حقوق و آزادیهای مردم ایران و خطری که ایران تحت حکومت خامنهای و رئیسی در کلّ منطقه و جهان ایجاد میکند، فعالیت مستمر شما کاملاً حیاتی است.
جای امیدواری است که روزی مردم ایران، ایالات متّحده و در واقع تمامی جهان از دولتی در ایران برخوردار خواهند شد که در صلح با جامعهٔ جهانی باشد و برای تأمین آینده بهتر مردم خود تلاش کند.
از سختکوشی شما، مجدداً، قدردانی میکنم و در کنار شما خواهیم ایستاد تا زمانی که آن روز فرا برسد؛ روز آزادی، احترام بهحقوق بشر و اینکه مجدداً بخشی از جامعهٔ بینالمللی باشید که مردم ایران شایستهٴ آن هستند».
کوین مکارتی، رهبر جمهوریخواهان کنگره، خطاب به اجلاس ایران آزاد گفت: «خوشحالم که امروز با شما هستم تا در حمایت از یک ایران آزاد و دمکراتیک بایستم. رژیم سرکوبگر در تهران و رئیسجمهور جدید آن، سابقهیی از سرکوب آزادی بیان، حمایت از تروریسم و تلاش برای دستیابی بهسلاح اتمی دارد. بهخانوادههایی که عزیزان خود را در مخالفت با این رژیم از دست دادهاند میگویم: بابت فقدان (عزیزانتان) متأسفم و در نگرانیهایتان سهیم هستم. ، ولی همچنین امید دارم. امیدوارم آمریکا، همراه با شما و متحدان ما، شاهد یک ایران دمکراتیک باشد که از آزادی بیان و حقوق همهٔ مردم حفاظت کند. امیدوارم روزهای تاریک وحشت تحت حکومت ولیفقیه فرو بنشیند و ایران بهیک کشور دمکراتیک و مسئول تبدیل شده و شکوفا شود. تصورش را بکنید، یک ایران آزاد!
ممنونم که تلاش کنیم این هدف در طول زندگی ما بهواقعیت تبدیل شود».
۷۰- روز سهشنبه ۷اردیبهشت ۱۴۰۰، در کنفرانسی که توسط شماری از نمایندگان ارشد کنگرهٴ آمریکا از هر دو حزب اصلی به طور آنلاین برگزار شد، قطعنامهٔ اکثریت کنگره با امضای ۲۲۵ نماینده از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه به آگاهی عموم رسید. انتشار این قطعنامهٔ فوقالعاده قوی که تمام جنایتها و خیانتهای فاشیسم مذهبی حاکم علیه مردم ایران را فهرست کرده و بر حمایت از مردم و مقاومت ایران علیه رژیم حاکم تأکید نموده، نه تنها یک شکست سنگین و یک ضربه پتک آسا بر رژیم رو به زوال آخوندی و یک پیروزی درخشان سیاسی برای مردم ایران است، بلکه در جامعهٔ سیاسی آمریکا نیز یک شگفتی محسوب میشود، زیرا دو حزب اصلی آمریکا در حال حاضر تقریباً دربارهٔ همهٔ مسائل سیاسی با یکدیگر تضاد و تعارض دارند، از این رو، همدلی و همداستانی آنها بر سر مسأله ایران امری خارقالعاده است. این وحدت استثنایی، اعتبار سازمان مجاهدین و شورای ملّی مقاومت ایران را به عنوان اپوزیسیون اصلی ایران، که اتّحاد سیاسی دو حزب حول برنامه و اهداف آنها شکل گرفته، بیش از پیش برجسته میکند. ترکیب امضاکنندگان قطعنامه نیز بر وزن و اعتبار آن قویاً میافزاید. ۱۹تن از رؤسای دموکرات و جمهوریخواه کمیته ها، ۱۰۴تن از رؤسای زیرکمیتهها، بیش از نیمی از اعضای کمیتهٔ اطلاعات و ۲۷ عضو کمیتهٔ خارجی کنگره که اکثریت اعضای آن را تشکیل میدهند، امضاکنندگان قطعنامه هستند.
محتوای این قطعنامهٔ دو حزبی، بهطور خلاصه، بهرسمیت شناختن حق مردم ایران برای برقراری یک جمهوری دمکراتیک بر اساس جدایی دین از دولت و حمایت از یک ایران آزاد و غیراتمی و حمایت از طرح ۱۰مادهیی پرزیدنت مقاومت ایران خانم مریم رجوی است. قطعنامهٔ کنگرهٴ آمریکا همچنین با وضوح تمام، نقض حقوقبشر مردم ایران و سرکوب قیام آنها برای آزادی توسط استبداد دینی و همچنین اعمال تروریسم دولتی توسط حکومت ایران را محکوم کرده است.
گزافه نیست اگر قطعنامه ۱۱۸کنگرهٴ آمریکا را یک دائرهالمعارف سیاسی در احصای جنایتهای همهجانبه دیکتاتوری ولایت فقیه از یکسو و حمایت از مردم و مقاومت ایران و تنها آلترناتیو دمکراتیک رژیم بنامیم.
سایت حکومتی «اعتماد آنلاین» در شماره روز ۸اردیبهشت ۱۴۰۰ نوشت: «۲۲۰ نماینده کنگره [آمریکا] خواستار تشدید مواضع بایدن علیه ایران شدند بیش از ۲۲۰تن از نمایندگان کنگره آمریکا به بهانه حمایت از مردم ایران از قطعنامه یی حمایت کردند که خواستار تشدید مواضع دولت جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، علیه جمهوری اسلامی ایران میشود».
ولایت خامنهای طمع بسته بود که با روی کار آمدن دولت جدید آمریکا، آسیاب سیاست در آمریکا دوباره حول محور مماشات بچرخد، اما این قطعنامهٔ دو حزبی، که بیانگر تمایل قاطع کنگره است، بر این سودای خام مهر باطل زد و یک بار دیگر به اثبات رسید که «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت» و «دوران طلایی» مماشات هرگز برای رژیم دوباره برنمی گردد.
از سوی دیگر، این قطعنامه اثبات میکند دیپلوماسی انقلابی مقاومت ایران مبتنی بر مبارزه و ایستادگی مردم ایران، رزمندگی رزمآوران، خونهای پاک شهیدان راه آزادی و سختکوشی کادرها و فعالان مقاومت، ایرانیان شریف و هواداران فداکار سازمان مجاهدین خلق ایران در خارج کشور، بر شالودههای بسیار مستحکمی بنا شده است. این بنای رفیع و استوار از باد و باران تحولات سیاسی در کشورهای غربی گزندی نمیبیند؛ بنایی که آجرهای آن از رنج و خون فرزندان ایران و تجسم آرمان آزادی مردم ایران است؛ ایرانی آزاد، دمکراتیک، آباد و مستقل و عاری از سرکوب و اختناق و بقایای دیکتاتوریهای شاه و شیخ.
۷۱- متن قطعنامه ۱۱۸ از این قرار است:
«از آنجا که از ابتدای سال۲۰۱۷ و در ادامهٔ آن، سلسله تظاهرات در بیش از ۱۰۰شهر ایران فوران کرد، رژیم این تظاهرات را با نیروی قهریه سرکوب کرد که منجر به کشته شدن ۲۵نفر و دستگیری ۴۰۰۰نفر شد، یکی از آنها قهرمان کشتی نوید افکاری بود که بعداً در تاریخ سپتامبر ۲۰۲۰ بهرغم اعتراضات بینالمللی اعدام شد؛
از آنجا که سلسله تظاهرات در مخالفت با رژیم ایران در ۱۵نوامبر ۲۰۱۹ شروع و بهسرعت در بیش از۱۰۰ شهر در سراسر کشور گسترش یافت، و طبق گزارشها حدود ۱۵۰۰نفر در کمتر از دو هفته تظاهرات توسط نیروهای امنیتی با استفاده از سلاح کشنده کشته شدند و هزاران نفر در طول این تظاهرات دستگیر شدند؛
از آنجا که مجلس نمایندگان آمریکا در دوره ۱۱۶ خود، قطعنامه اچ ۷۵۲ ”حمایت از حقوق مردم ایران برای اظهار عقیده، و محکوم کردن رژیم ایران بهدلیل سرکوب تظاهرات مشروع و دلایل دیگر“ را تصویب کرد؛
از آنجا که قطعنامه اچ ۷۵۲ از دولت آمریکا میخواهد که خواهان برگزاری جلسهٔ شورای امنیت به همراه شرکا و حامیان آمریکا برای محکوم کردن نقض مستمر حقوقبشر توسط عوامل این رژیم و راهاندازی یک مکانیسم مانیتور این نقضهای حقوقبشر شود؛
از آنجا که مطابق گزارش دوم سپتامبر ۲۰۲۰ عفو بینالملل، تظاهر کنندگان دستگیر شده تحت ”شکنجههای گسترده، شامل کتک زدن، شلاق زدن، شوک الکتریکی، فشار فیزیکی، اعدام مصنوعی، خفگی با آب، آزار جنسی، خوراندن مواد شیمیایی با زور، و منع کردن هر گونه رسیدگی درمانی“ بودهاند؛
از آنجا که از ۱۱ژانویه تا ۱۳ژانویه ۲۰۲۰، تظاهر کنندگانی که در سراسر ایران علیه ولیفقیه رژیم، علی خامنهای و سپاه پاسداران که هواپیمای مسافربری اوکراینی با ۱۷۶شهروند را سرنگون کرد، به پاخاستند، توسط مقامهای رژیم ایران با گاز اشکآور و گلوله سرکوب شدند؛
از آنجا که رژیم ایران بهطور مستمر حقوق شهروندان ایرانی را با اِعمال محدودیتهای مستمر، سیستماتیک و جدی، آزادی تجمعات و گردهمایی و آزادی بیان، شامل بستن مطبوعات، دستگیری خبرنگاران و سانسور اظهار عقیده آنلاین را نقض کرده است؛
از آنجا که رژیم ایران ۸۶۰ روزنامهنگار را کشته یا دستگیر کرده است؛
از آنجا که رژیم ایران سه فعال سیاسی را با توطئه ترغیب به رفتن به کشورهایی همسایه کرده و در آنجا ربوده و به ایران منتقل کرده و یکی از آنها، روحالله زم را در ۱۲دسامبر ۲۰۲۰ اعدام کرده است؛
از آنجا که رژیم ایران بهطور خودسرانه اقلیتهای قومی مانند کردها، بلوچها و عربها و اقلیتهای مذهبی مانند مسیحیان، کلیمیان، بهائیان، زرتشتیان، و حتّی مسلمانان سنی مذهب را تحت شدیدترین سرکوب و تبعیض قرار داده و آنها را از حداقل حقوق شهروندی محروم کرده و در موارد بسیاری آنها را بهقتل رسانده است؛
از آنجا که در کنگره ۱۱۵، مجلس نمایندگان آمریکا در قطعنامه اچ.آر.۴۷۴۴ از دولت آمریکا خواستار ”محکوم کردن نقض حقوقبشر علیه مخالفان، شامل قتلعام زندانیان سیاسی در سال۱۹۸۸ -۱۳۶۷ و محکوم کردن سرکوب تظاهر کنندگان در سالهای ۱۹۹۹، ۲۰۰۹ و ۲۰۱۷ و خواستار فشار بر رژیم ایران برای دادن اطلاعات کامل به خانوادهها، از جمله محل دفن قربانیان، شده است“؛
از آنجا که این کشتار تحت فرمان یک قاضی، یک مقام از وزارت اطلاعات و دادستان، که برای زندانیان به ”کمیسیون مرگ“شناخته میشد و در تاریخ ۱۹ ژوییه ۱۹۸۸ ـ ۲۸تیر۱۳۶۷ صورت گرفت و هدفش حذف مخالفان بود؛
از آنجا که عفو بینالملل، بیانیه ۳سپتامبر ۲۰۲۰ - ۱۳شهریور ۱۳۹۹کارشناسان حقوقبشر سازمان ملل را یک ”تحول مهم ”و ”نقطه عطف“در مورد اطلاعاتی دانست که ”بین ژوییه و سپتامبر ۱۹۸۸ - تیر و شهریور ۱۳۶۷ که مقامهای رژیم ایران اقدام به سر به نیست کردن هزاران زندانی سیاسی مخالف را، که به گروههای مختلف سیاسی وابستگی داشتند، در ۳۲شهر بهطور پنهانی اعدام کرد و اجساد آنها را اکثراً در گورهای جمعی مخفی به خاک سپرد، و کارشناسان سازمان ملل اخطار کردند که ”این اعمال میتواند بهمثابه جنایت علیه بشریت به حساب بیاید“؛
از آنجا که سازمان ملل به جامعه بینالمللی فراخوان داده که برای تحقیقات اقدام به راهاندازی یک تحقیقات بینالمللی کند؛
از آنجا که ایالات متحده باید در هر تحقیقات بینالمللی در مورد کشتار فراقانونی ۱۹۸۸ -۱۳۶۷ مخالفان ایرانی شرکت داشته باشد؛
از آنجا که مقامات ارشد نظامی، قضایی و امنیتی حکومت ایران برای دههها دستور نقض وحشتناک حقوقبشر و اعمال تروریستی را، یا دادهاند و یا خود به آن عمل کردهاند؛
از آنجا که مردم ایران از حقوق اولیهٔ آزادی محروم بوده و به همین دلیل دیکتاتوری سلطنتی را رد کرده و مخالف دیکتاتوری مذهبی هستند؛
از آنجا که در تاریخ ۳۰ژوئن ۲۰۱۸ -۹تیر۱۳۹۷ دهها هزار نفر در پاریس در گردهمایی ایران آزاد برای نشاندادن حمایت از حامیان یک ایران آزاد، مبتنی بر جدایی دین و دولت، غیراتمی و جمهوری و حمایت از طرح ۱۰ مادهیی پرزیدنت مقاومت ایران، خانم مریم رجوی، برای آینده ایران که خواستار حق جهانی رأی دادن، انتخابات آزاد، اقتصاد آزاد، برابری زنان، مذاهب و قوم ها، یک سیاست خارجی بر پایه همزیستی مسالمتآمیز و یک ایران غیراتمی است، شرکت کردند؛
از آنجا که در دوم ژوییه ۲۰۱۸ - دادستانی فدرال بلژیک خنثی شدن یک توطئه تروریستی علیه گردهمایی "ایران آزاد ۲۰۱۸ ـ آلترناتیو" در ۳۰ژوئن ۲۰۱۸ – ۹تیر۱۳۹۷ را که در حمایت از خواسته مردم ایران برای آزادی برگزار شد، اعلام کرد؛
از آنجا که چندین مقام برجسته پیشین دولت آمریکا از هر دو حزب شامل چند ژنرال بازنشسته، کارمندان کنگره آمریکا و هزاران شهروند آمریکایی در این گردهمایی شرکت داشتند؛
از آنجا که دولت بلژیک اسدالله اسدی، یک دیپلمات ارشد رژیم ایران مستقر در سفارت رژیم ایران در وین ـ اتریش را در ارتباط با توطئه تروریستی طراحی شده در پاریس، در حالی که در آلمان بود، دستگیر و محاکمه کرده است؛
از آنجا که دیپلمات رژیم ایران، در بلژیک در ارتباط با توطئه تروریستی پاریس متّهم شده و در آلمان نیز به ”فعالیت بهعنوان مأمور خارجی و توطئه برای ارتکاب قتل“ متّهم شده است؛
از آنجا که دادگاه بلژیک در تاریخ ۴فوریه ۲۰۲۱ – ۱۶بهمن۱۳۹۹ دیپلمات رژیم ایران اسدالله اسدی را به اشد مجازات ۲۰سال زندان برای نقش او در طراحی برای بمبگذاری در گردهمایی ایران آزاد در سال۲۰۱۸ -۱۳۹۷ محکوم کرد و ۳ شریک جرمش را نیز به ۱۵ تا ۱۸سال محکوم و ناسیونالیتهٔ بلژیکی آنها را نیز لغو کرد؛
از آنجا که اسدی بمب را از ایران و با استفاده از هواپیمای مسافربری به اروپا منتقل کرده و به شرکای جرمش با هدف ایجاد تلفات سنگین در گردهمایی در پاریس در سال۲۰۱۸ منتقل کرده است؛
از آنجا که دادگاه بلژیک به این نتیجهگیری رسید که ”چهار متّهم بخشی از گروه ترور بزرگتری در میان سرویسهای اطلاعاتی رژیم ایران هستند و دلایلش پولهای پرداخت شده به این متّهمین، نحوۀ جمعآوری اطلاعات توسط آنها، ملاقاتهای آنها در ایران، استفاده از مصونیت دیپلماتیک و تست مادۀ انفجاری در خود ایران بوده است“؛
از آنجا که یک مقام ارشد وزارتخارجه در ۱۰ژوئیه ۲۰۱۸ گفته است ”رژیم ایران سفارتهای خود را برای پوشش دادن در توطئهٔ حملات تروریستی بهکار میبرد“ و ”آخرین نمونه آن توطئهیی است که بلژیکیها خنثی کردند و یک دیپلمات رژیم ایران در سفارت اتریش بخشی از این توطئه برای بمبگذاری گردهمایی رهبران اپوزیسیون ایران در پاریس بوده است“؛
از آنجا که در ژانویه ۲۰۱۹ - دی ۱۳۹۷ اتّحادیه اروپا بخش امنیت داخلی وزارت اطلاعات رژیم ایران و دو تن از مقامات این رژیم را در رابطه با طرح بمبگذاری و دیگر اعمال تروریستی در ارتباط با بمبگذاری پاریس در لیست تروریستی اتّحادیه اروپا قرار داد؛
از آنجا که، مطابق گزارش منتخب فعالیتهای رژیم ایران در اروپا، که توسط وزارتخارجه آمریکا در تاریخ ۵ ژوییه ۲۰۱۸، منتشر شد، ”دو مأمور رژیم ایران توسط مقامهای آلبانی به اتّهام تروریسم“ بهدلیل توطئه بمبگذاری در مارس ۲۰۱۸- فروردین ۱۳۹۷ در مراسم سال نو با حضور هزاران عضو مخالف ایرانی در تیرانا دستگیر شدند؛
از آنجا که دولت آلبانی در دسامبر ۲۰۱۸ ـ آذر۱۳۹۷ سفیر رژیم ایران غلامحسین محمدینیا و مصطفی رودکی، نمایندۀ عالی وزارت اطلاعات در آلبانی را، برای طراحی و اجرای اعمال تروریستی علیه مخالفان ایرانی، اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران، اخراج کرد؛
از آنجا که دولت آلبانی دو دیپلمات رژیم ایران، که برنامهریزی برای اعمال تروریستی علیه مجاهدین خلق ایران را داشتند، در ژانویه ۲۰۲۰ – دی ۱۳۹۸ اخراج کرد؛
از آنجا که اخراج سفیر رژیم ایران توسط دولت آلبانی یک اقدام مثبت و قدم مهمی است که پیام درستی میفرستد که هیچ سفارتخانهٔ رژیم ایران نباید برای طرحهای تروریستی و فعالیتهای جاسوسی علیه مخالفان بهکار گرفته شود؛
از آنجا که فعالیتهای ستیزهجویانهٴ رژیم ایران در بالکان، بهطور خاص حضور آنها در آلبانی، یک تهدید عمده علیه منافع امنیت ملی آمریکاست؛
از آنجا که مقام وزارتخارجه تأکید کرده، ”همه کشورها در مورد به کار گرفتن سفارتهای رژیم ایران بهعنوان پوشش دیپلماتیک برای طراحی حملات تروریستی، هوشیار باشند“؛
از آنجا که در اوت ۲۰۱۸، دولت ایالات متّحده دو ایرانی را که در خدمت وزارت اطلاعات رژیم ایران بوده و تعقیب و مراقبت مخفی در آمریکا علیه دو مقام شورای ملّی مقاومت ایران بوده و با هدف جمعآوری مجموعهیی از اهداف که طبق شکایتنامهٔ وزارت دادگستری ادارۀ فدرال، میتواند شامل ”ربودن، عضوگیری، سوءاستفاده سایبری، یا عملیات دستگیری و کشتن“ باشد، به جرم خود اعتراف کرده و به زندان محکوم شدند؛
اکنون بنا بر همهٔ این موارد، کنگرهٴ ایالات متّحده اعلام میکند:
۱ـ حملات تروریستی حمایت شده توسط رژیم ایران در گذشته و حال علیه شهروندان آمریکایی، مقامات آمریکا و مخالفان ایرانی، شامل عملیات تروریستی علیه شرکتکنندگان مخالف ایرانی در گردهمایی "ایران آزاد" در سال۲۰۱۸در پاریس را محکوم میکند؛
۲ـ به آژانسهای مرتبط با دولت آمریکا فراخوان میدهد که با متّحدین اروپایی، شامل کشورهای بالکان، کار کنند تا رژیم ایران را بهخاطر تخطّی از پروتکلهای دیپلماتیک مورد حسابرسی قرار دهند.
همچنین از دولتها میخواهد که از فعالیتهای مخرب هیأتهای دیپلماتیک رژیم ایران جلوگیری کنند و به بستن سفارتهای آن، از جمله، بستن سفارت رژیم ایران در آلبانی اقدام کنند.
۳ ـ کنگره در کنار مردم ایران که به تظاهرات مسالمتآمیز و مشروع خود علیه رژیم سرکوبگر و فاسد حاکم ادامه میدهند، میایستد.
۴ ـ کنگره حقوق مردم ایران و مبارزه آنان برای برقراری یک جمهوری دمکراتیک غیرمذهبی و غیراتمی را بهرسمیت میشناسد.
۷۲- کارزار سیاسی و بینالمللی مقاومت که در آستانه ۳۰تیر در گردهمایی سه روزه جهانی «ایران آزاد» به اوج رسید، با اجلاس دو روزۀ شورای ملّی مقاومت بهمناسبت چهلمین سالگرد تأسیس شورا با حضور رئیسجمهور برگزیده برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران تکمیل شد.
این اجلاس دو روزه، که از یکشنبه ۲۷تیر آغاز شده بود و در ۵۵نقطه در ۱۲کشور؛ فرانسه، آلمان، انگلستان، آمریکا، سوئد، نروژ، اطریش، هلند، بلژیک، ایتالیا، سوئیس و آلبانی جریان داشت؛ حوالی نیمه شب دوشنبه ۲۸تیر به پایان رسید.
در آغاز اجلاس، خانم مریم رجوی با گرمترین درودها به قیامآفرینان خوزستان و هموطنان عربمان در این استان، اجلاس شورای ملّی مقاومت را «اجلاس خوزستان به پاخاسته» نامید و گفت: «خوزستان کارون و کرخه، خوزستان نفت و ثروت، در حاکمیت آخوندها خوزستان رنج و تشنگی است. اما حالا، با فریاد العطش بهپا خاسته است. این عطش آب و عطش آزادی است که همه جا را فراگرفته است؛ از اهواز تا ماهشهر و دشت آزادگان و بستان و شاوور و کرخه و سوسنگرد و کوت عبدالله و حمیدیه و شوش. اجازه بدهید اجلاس میاندورهیی شورای ملّی مقاومت را اجلاس "خوزستان بهپاخاسته" نامگذاری کنیم و بهیاد شهیدان مظلوم این قیام و بهیاد فدیههای خوزستان رنجکشیدۀ ما برای آزادی، یک دقیقه کف بزنیم».
خانم رجوی افزود: «امروز ۲۷تیر، از قضا همزمان با روز آتشبس تحمیلی به خمینی هم هست؛ آتشبسی که همین مقاومت با ارتش آزادیبخش ملی در سال۱۳۶۷آن را بعد از یکصد رشته عملیات درخشان با فدیههای بسیار، به خمینی تحمیل کرد و خمینی آن را "زهر آتشبس"نام گذاشت. یک جنگ ضدمیهنی با یک میلیون کشته و دو میلیون معلول و مجروح فقط در طرف ایران با شعار"فتح قدس از طریق کربلا". در این روزگار مردم ایران بهسادگی و روشنی میگویند:"دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست". در آن روزگار هم همه میدانیم که خمینی به دروغ میگفت دشمن ما عراق است و تنها این مقاومت بود که با شعار صلح و آزادی یارای ایستادگی در برابر آن دجالیت بزرگ و ریختن خون جوانان و تلف کردن منابع و سرمایههای ایران در تنور جنگ را داشت.
به راستی که تداوم و تکامل تاریخی راه مصدق بزرگ، تأسیس شورای ملّی مقاومت ایران است که در ۳۰ تیر۱۳۶۰ توسط مسئول شورا در تهران اعلام شد. از اینرو بهمناسبت سالگرد قیام ملی ۳۰تیر در سال۱۳۳۱ ابتدا به تجلیل از مصدق بزرگ میپردازیم و ادای احترام میکنیم به شهیدان و همه هموطنانی که آن روز برای حمایت از پیشوای نهضت ملی ایران قیام کردند. مایه مباهات است که شورای ملّی مقاومت در چهار دهه مبارزه بیامان با ارتجاع و استبداد دینی، مواریث دمکراتیک انقلاب مشروطیت و نهضت ملی ایران را ارتقا داده است و جایگزین مناسبی عرضه کرده که خواست مردم ایران برای سرنگونی این رژیم و برپایی یک ایران آزاد را نمایندگی میکند. یک نظام دمکراتیک جمهوری، بر اساس رأی مردم و انتخابات آزاد با جدایی دین از دولت، با برابری و عدالت، با نفی تبعیض جنسی و قومی و دینی، که از خودمختاری ملیتهای تحت ستم در چارچوب وحدت و تمامیت ارضی ایران دفاع میکند. مبارزات بیامان این شورا و مسئول آن، در دفاع از مرزهای حیاتی جنبش آزادیخواهی ایران در برابر هجوم و تاراجگری استبداد وحشی و باندها و متّحدان داخلی و خارجی آن دستاورد بزرگ مردم ایران است. راستی که این جایگزین بعد از ۴۰سال نبرد و مجاهدت بیوقفه، سرمایهٔ امروز و فردای ایران است».
اجلاس شورا، قیام تشنگان در خوزستان و آتش گشودن پاسداران ولایت خامنهای به روی معترضان، بهویژه هموطنان عربمان در این استان را، مانند قیام سوختبران بلوچ در سراوان، نه اعتراضی مقطعی و محلی، بلکه شعله کشیدن آتش قیام و فوران خشم فرو خوردۀ مردم به ستوه آمده در سراسر ایران ارزیابی کرد.
شورا به مردم و جوانان بپاخاسته خوزستان، بهویژه جوانان مقاوم در سوسنگرد و دیگر شهرهای استان، و همچنین مردم خرمآباد و لرستان درود فرستاد و خواستار حمایت و پشتیبانی مردم سایر مناطق و استانها از آنها شد. شورا به جامعه بینالمللی فراخوان داد از خیزشهای مردم ایران علیه دیکتاتوری فاسد و غارتگر آخوندی که حتی آب را از مردم ایران دریغ میکند، حمایت کنند.
۷۳- اعضای شورا در سخنان پیش از دستور خود بارز شدن قطببندی سیاسی بین دیکتاتوری تکپایه ولایت فقیه با خامنهای و جلّاد قتلعام ۶۷ از یکسو و مقاومت سازمانیافته و یگانه جایگزین دمکراتیک (شورا) را نقطه عطفی در اعتلا و درخشش مرزبندی «نه شاه، نه شیخ» توصیف کردند. پوکیدن صنایع مونتاژ آلترناتیو، چه از درون استبداد محتضر دینی یا نبشقبر دیکتاتوری سلطنتی و برملا شدن کارگردانی اطلاعات آخوندها و مزدوران نفوذی دشمن در فصلمشترک آنها، آن روی سکهٔ همین واقعیت است.
اجلاس شورای ملّی مقاومت ایران با حضور ۱۳۲تن از ناظران و سخنرانی شماری از آنان برگزار شد. در اجلاس دو روزه در مجموع ۶۰تن سخنرانی کردند.
شورا از این پیشتر، در اجلاس میاندورهیی فروردین ۱۴۰۰ «باز کردن دکان دو نبش بین سلطنت و جمهوریخواهی» از سوی بقایای شاه را برملا و خاطرنشان کرده بود که «مانورها و دوبلهخوری و باز کردن دکان دونبش بین سلطنت و جمهوریخواهی هیچ فرد و جریان میهنپرست و آگاه و مستقل را نمیفریبد. مبارزات ۴۰ سالهٔ شورا برای آزادی و استقلال و عدالت با شعار ”نه شاه، نه شیخ“ با دریای خون شهیدان و مخصوصاً قیام آبان ۹۸ به پروژههای ارتجاعی و استعماری و اصلاحطلبان قلّابی، ضربات اساسی وارد کرده و آنها را وادار به عقبنشینی یا رنگ عوض کردن اضطراری کرده است».
اکنون همه میدانند که خط قرمز نیروهای امنیتی رژیم ولایت فقیه «رهبری [خودش] هم نیست بلکه سازمان مجاهدین خلق است». رژیم بارها و به صد زبان گفته است که «حتّی خامنهای خط قرمز نیست و تحمل میکند. اما کماکان مثل زمان قتلعام زندانیان در سال۶۷، سرخترین و ممنوعترین نام، نام مجاهدین است» (مواد ۶۶ و ۸۵ بیانیه شوراـ مرداد ۱۳۹۸).
اعضای شورا سیاست انقباضی رژیم و تلاش برای یکدست کردن حاکمیت را اقتضای ماهیت قرونوسطایی و ضدتاریخی حاکمیت و اثبات نظرگاه شورای ملّی مقاومت دانستند و تأکید کردند که گذشت زمان، هم درستی تحلیل شورا از ماهیت و هویت رژیم آخوندها، و هم اصالت و درستی انقلاب برای سرنگونی تام و تمام این رژیم را ثابت کرد.
تصریحاًت مکرر قطعنامهها و بیانیههای شورا، بهخصوص در مقاطعی که مانورهای شیادانهٴ میانهروی و اصلاحات قلّابی، از رفسنجانی تا خاتمی و روحانی، دود و دمبهپامیکرد، اکنون در برابر دید و قضاوت عموم است و افشاگر تلاشهای شکستخورده رژیم.
شورا در همین مبحث نتیجهگیری کرد که رژیم ولایت فقیه پس از گماشتن رئیسی در رأس قوۀ اجرایی و اژهای در رأس قضاییه و پاسدار قالیباف در رأس مقنّنه و برچیدن بساط اصلاحات قلّابی و به دور انداختن تمامی عروسکهای خیمه شب بازی، به ظاهر یک دست و بهقول خامنهای «دولت جوان حزب اللّهی» شده تا در برابر قیامهایی که نظام را تهدید میکند، سد ببندد و بحران درونی را مهار کند. اما آینده نشان خواهد داد که رژیم در مقابل قیام و مقاومت سازمانیافته ضعیفتر و شکنندهتر شده و بحران درونی آن نیز بهدلیل تضاد مشتعل بین رژیم و خواست یک پارچه جامعه، سازش پذیر نیست.
در اجلاس شورا، گزارشهایی درباره برگزاری گردهماییهای جهانی ایران آزاد توسط خانم بدری پورطباخ، همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران و شماری دیگر از دستاندرکاران ارائه شد.
همچنین، نمایندگیهای شورا گزارش فعالیتهای خود را در کشورهای محل مآموریت به اطلاع شورا رساندند.
اجلاس شورا حمایت چنین طیف عالیرتبه و متنوع سیاسی از برپایی یک جمهوری دمکراتیک و مبتنی بر جدایی دین و دولت و استقبال آنها از برنامهٔ ده مادهیی خانم مریم رجوی را که در بیانیه دو حزبی اکثریت کنگره آمریکا هم خاطرنشان شده است، دستاوردی درخشان و گواه موقعیت و اعتبار جایگزین دمکراتیک رو در روی انزوای جهانی دیکتاتوری آخوندی ارزیابی کرد.
در اجلاس شورا مسألهٴ دادخواهی و فعالیتهای مقاومت ایران در این خصوص مورد بحث قرار گرفت. برای نمونه روز پنجشنبه ۳تیر ۱۴۰۰، شهر لندن شاهد برگزاری کنفرانس مطبوعاتی آنلاین درباره رئیسی، جلّاد ۶۷ بود؛ کنفرانسی که در آن شکایت بستگان مجاهدین قتل عام شده علیه آخوند جلّاد ابراهیم رئیسی اعلام شد. ریاست این جلسه را طاهر بومدرا، مسئول پیشین حقوقبشر ملل متّحد در عراق، برعهده داشت که ریاست کمیتهٔ عدالت برای قربانیان قتلعام ۱۳۶۷ را هم برعهده داشت.
در این کنفرانس برجستهترین شخصیتهای سیاسی و پارلمانی انگلستان شرکت داشتند. از جمله «نیک فلاک»، رئیس پیشین کانون وکلای انگلستان، که ۱۸۰هزار وکیل و حقوقدان عضو آن هستند.
در این کنفرانس بیانیه ۲۵ نماینده پارلمان انگلستان درباره ضرورت و اهمیت این شکایت و حمایت بینالمللی از آن خوانده شد؛ بیانیهیی که در آن تأکید شده است: «رئیسی نقش گستردهیی در جنایت علیه بشریت این رژیم در حال و گذشته داشته است؛ از جمله در قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی و اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران».
پرفسور لرد آلتون نیز در حمایت از این بیانیه تأکید کرد: «دولت انگلستان در سطح بینالمللی و در سازمان ملل باید پیشتاز خواستن و اطمینانیافتن از یک تحقیقات مستقل بینالمللی درباره کشتار ۱۵۰۰تظاهر کننده در (آبان۹۸) و همچنین قتلعام۶۷ باشد».
شکایت بستگان مجاهدین قتلعام شده علیه آخوند رئیسی، جلّاد۶۷ و حمایت سیاسی از این شکایت توسط برجستهترین نمایندگان پارلمان انگلستان، یک سیلی سنگین دیگر بر بناگوش خامنهای، رئیسی و تمامیت رژیم کشتار و جنایت آخوندی است. نمایندگان پارلمان خواستار پیگیری جنایتهای رئیسی در «چهل و هفتمین اجلاس شورای حقوقبشر سازمان ملل» شدند و تأکید کردند که این مهم «باید یک اولویت برای دولت انگلستان باشد».
در اجلاس شورا به موضوع شیطانسازی بر ضد آلترناتیو دمکراتیک و راهبردهای امنیتی رژیم در بحران سرنگونی پرداخته شد. شورا در بیانیه سال گذشته خاطرنشان کرده بود: «راهکار رژیم ولایت فقیه در مورد مقاومت سازمانیافتهٔ مردم ایران بهطور عام و در مورد شورا و مجاهدین خلق بهطور خاص، شامل دو محور سخت افزاری و نرم افزاری است. راهکار سخت افزاری رژیم بسیار مشخّص است. زندان، شکنجه، اعدام، ترور، ربودن و نابود کردن، بمبگذاری و موشکپرانی، تاکتیکهایی هستند که بدون توقف به کار گرفته شدهاند. راهکار نرم افزاری رژیم اما در بسیاری موارد چند لایه، متنوع، پیچیده و پرهزینهتر از روش اول برای رژیم است. در شرایطی که حکومت با بحران همهجانبه درگیر و جامعه در حال انفجار است، کابوس قیام و سرنگونی یک لحظه ولایت خامنهای را رها نمیکند. در چنین شرایطی رژیم آخوندی تنها راه نجاتش را، کماکان، تروریسم (سخت افزار) و جنگ روانی به شکل شیطانسازی (نرم افزار) میبیند».
بنا بر تجربهٔ ۴۳ساله، که از نمایش وسایل فساد در ستاد مجاهدین در بازار، از زمانی که خمینی به قم رفت، شروع شد، در شریعت ننگآلود او و دادستانی و سپاه و اطلاعاتش هر گونه لجنپراکنی علیه مجاهدین که رهبری و ولایت او را نپذیرفته بودند، مجاز و «ثواب» بوده است. از اینرو، سر نخ اکاذیب و افترائات مجرمانه علیه مجاهدین امروز هم به بیت خامنهای و دیگر بیوتات ولیفقیه در ارگانهای مختلف نظام میرسد. از جاسوسی برای شوروی و آمریکا و اسراییل و عراق گرفته تا اذیت و آزار ناراضیان موهوم و «قتلهای مشکوک در درون مجاهدین»؛ از طلاق اجباری تا بیرون آوردن رحم زنان و تمرین درآوردن چشم از حدقه و پاره کردن گلو و دهان؛ از تأمین هزینههایشان توسط عربستان سعودی تا گرفتن اطلاعات و افشاگریهای اتمی از اسراییل؛ سندسازیهای جعلی از قبیل انتشار نشریه مجاهد و مصاحبهها و مستندسازیهای مستهجن آخوندی علیه مجاهدین و چاپ ۵۷۶کتاب در این سالیان، حد و مرز نمیشناسد.
آخوند علوی، وزیر اطلاعات روحانی، در ۲۰بهمن ۹۹ در یک خودنمایی احمقانه اعتراف کرد که ساختن فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی برای شیطانسازی از مجاهدین کار وزارت اطلاعات است. سردژخیم اطلاعات آخوندها گفت: «با توجه به تجربیاتی که من داشتم در وزرات، وزرات را وارد کار ساخت فیلم و سریال کردیم. با فیلم و سریال هم کار آموزش عمومی صیانت جامعه در برابر جاسوسی و اهداف اطلاعاتی را محقق بکنیم. فیلمهای روباه، ماجرای نیمروز، سیانور، امکان مینا، روز صفر، شبی که ماه کامل شد و سریالهای پازل، رؤیایی که تعبیر و ارائه شد، سارق روح، خانهٔ امن محصول این بود که با همکاری عزیزان انجام دادیم».
در این میان دروغهای «خرواری» روزانهٴ وزارت اطلاعات و مزدوران هم جای خود دارد. در بهمنماه گذشته اطلاعات آخوندی تلاش کرد سوزش و جنون خود از بزرگداشت قهرمان ملّی سرهنگ خلبان بهزاد معزی را از طریق انجمنهای نجاست و مزدوران معلومالحال وزارت چنین تسکین بدهد که گویا سرهنگ معزی سه هفته در بیمارستان بوده و نمیخواسته با مجاهدین ارتباط بگیرد، «نمیخواست سر قبرش بیایند. نمیخواست در تدفینش شرکت بکنند... سرهنگ مطلقاً جواب اینها را نمیداد. تلفنهایش رو قطع کرده بود» (ایرج مصداقی ـ اول بهمن ۹۹).
همزمان «اینترلینک»، شعبه دیگر وزارت اطلاعات نیز به رله کردن همین اراجیف پرداخت. متعاقباً، «کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورا» فاش کرد که «حساب توئیتری به اسم مریم معزّی در ماه ژانویه ۲۰۲۱ و به احتمال زیاد بعد از درگذشت سرهنگ و به فرموده برای درج همین اراجیف ایجاد شده است و فالوورهای او تماماً معلومالحال هستند از قبیل ”انجمن نجات“، ”مزاحمین ضدخلق“، “فدایی رهبرم (خامنهای)“، ”اسراییل ۲۵سال آینده را نخواهد دید“ و ”جهادگر و سرباز جان برکف سیدعلی“».
۷۴- نمونهٴ جالب توجه دیگر را خانم گیسو شاکری، هنرمند مبارز میهنمان که بهعنوان ناظر در اجلاس اخیر شورا شرکت داشت، در اجلاس بازگو کرد.
خانم شاکری در مورد «بازتابهای هیستریک و جنونآمیز رسانههای داخلی و سردمداران رژیم و مزدوران کف به دهان آورده» گفت: «در حقیقت این جبههبندی و صفبندی بین مردم و رژیم با تمام عوامل و مزدوران و نفوذیهایش را مشخص میکرد. اگر یک نمونه این صفبندیها را بتوانم اینجا بگویم همان یارویی است که در استکهلم نشسته است، بلندگوی وزارت اطلاعات است که عین گفتههایش را در سایتهای رژیم میتوانیم ببینیم... حتی مدتها قبل از این اجلاس ترفندهایی در جریان بود از اینکه به مردم در استکهلم زنگ میزدند و حتی تاریخ کنفرانس را اشتباه به آنها میگفتند و میگفتند ما از طرف مجاهدین زنگ میزنیم و تاریخ اشتباه میگفتند از این کارهایی که رژیم میکرد برای جدا کردن و ضربهزدن به این مقاومت».
خانم شاکری افزود: «برنامهریزیهای دیگری هم کرده بود... این نکته را میگویم فقط برای آگاهی و اطّلاع شما و دیگر عزیزانی که در جلسه حضور دارند. که این از تهدید و یادداشتهای تلفنی و کوشش در شکستن درب ورودی محل مسکونی ما شروع شد. بعد برای ایجاد رعب و وحشت بود. منتهی من که از این چیزها نمیترسم. تا حتی فرستادن افرادی در لباس دوست و آشنا و دلسوز با گفتن مشتی اراجیف و قصه و خیالپردازیهای بیمارگونه و زنستیز با نام افشاگری ولی با هدف تخریب رهبران مقاومت یعنی شما [خانم رجوی] و مسعود و خدشهدار کردن باورهای من برای فراهم کردن یک شرایطی برای قطع رابطه با مقاومت. اما زهی خیال باطل. ما ایستادهایم. ماندگار و سربلندیم در برابر تاریخ. با انتخاب آگاهانهٴ در کنار مردم بودن؛ در کنار مقاومت بودن، با در راه آزادی بها دادن. بله، این است رمز ماندگاری و ایستادگی ما... خفّت و خواری از آن شماست که میخواهید راه مبارزه را سد کنید و به انحراف بکشانید و در نهایت خوراک مار شانههای ضحّاک زمان را از مغز آزادیخواهان فراهم کنید و بیشتر و بیشتر در باتلاق رژیم فرو برید. ننگ بر شما باد. ما چشماندازمان دریاست. هیچ بوی تعفّن و گند مردابی توجهمان را جلب نمیکند».
واضح است که اطلاعات آخوندها از این «سلولهای خفته» که آنها را بر سر بزنگاهها به مأموریت میفرستد، کم ندارد.
در بهمن ۹۹ تلویزیون آلمان از کشف «یک حلقهٔ بزرگ جاسوسی در اروپا» تحت هدایت دیپلمات ـ تروریست بمبگذار (برای ترور خانم رجوی) توسط پلیس آلمان خبر داد. تنها در یک دفترچه متعلّق به اسدالله اسدی ۲۸۹ دستنویس شامل آدرس مراکز دیدنی، مغازهها، هتلها و رستورانها با ذکر زمان و مکان در ۱۱کشور وجود داشت:
- «در میان یافتههای پلیس آلمان از وسایل اسدی، یک دفترچه یادداشت دیگر که شطرنجی، به رنگ سبز و ۲۰۰ برگی است نیز وجود دارد. همراه با رسیدهایی که نشان میدهد این دیپلمات رژیم ایران در میان افرادی در کشورهای مختلف اروپایی ”پول نقد“ توزیع کرده است».
- «آنچه توجه پلیس را جلب کرده این است که اسدی به هنگام دستگیری چندین قبض دریافت پول همراه داشته که نشاندهنده پرداختهای نقدی است. گیرندگان این پولها افرادی با نامهای بسیار رایج ایرانی هستند که رسیدها را امضا کردهاند و هنوز هویت آنها مشخّص نشده است. از جمله یکی از این افراد مبلغ دو هزار و ۵۰۰یورو دریافت کرده و دیگری پنج هزار یورو و شخص دیگری دریافت یک لپتاپ را تأیید کرده است. نیروهای پلیس ادارۀ جنایی احتمال میدهند که این پرداختها میتواند مزد افرادی باشد که برای جاسوسی استخدام شدهاند».
- «ادارۀ جنایی فدرال آلمان (BKA) به مأموریت از دادستان کل این کشور در حال تحقیق پیرامون فعالیتهای اسدی است» (وب سایت تلویزیون کانال ۱ آلمان ـ ۲بهمن ۱۳۹۹).
در اینجا باید یک «کد» شناخته شدۀ اطلاعات آخوندها، بهنقل از بیانیهٔ تفصیلی شورا در ۷تیر ۱۳۹۲ را یادآوری کنیم:
«کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورا از سالها پیش بر اساس اطلاعات موثّق اعلام کرده است که اطلاعات آخوندی شایع میکند، مجاهدین و همراهان شورایی آنها به هرکس که مخالف آنها باشد، بیدریغ برچسب اطلاعاتی میزنند. منظور از این کار تعبیه کردن یک چتر و حفاظ سیاسی برای عوامل و مأموران و مرتبطان اطلاعات آخوندهاست تا بدین وسیله سفیدسازی شوند و بتوانند خود را ”منتقد“ یا ”مخالف مجاهدین“ جا بزنند و یا در سلک منتقدان و مخالفان مجاهدین بهخوبی جاسازی شوند. تا آنجا که به اطلاعات آخوندها مربوط میشود، خاستگاه و عنوان“اعضای سابق مجاهدین“ نیز در همین رابطه است. ارگانهای امنیتی و ادارات حراست کشورهای مختلف اروپایی در گزارشهای سالانهٔ خود تاکنون بارها و بارها این قبیل تلاشهای اطلاعات آخوندها برای نفوذ در صفوف اپوزیسیون رژیم را برملا کردهاند.
بهعنوان مثال، اداره فدرال حراست از قانون اساسی در آلمان (که همان سازمان امنیت داخلی این کشور است) در گزارش منتشر شده در ژوئیه ۲۰۱۲ خاطرنشان کرد: ”فعالیتهای جاسوسی (رژیم) ایران که علیه آلمان صورت میگیرد اغلب توسط وزارت اطلاعات انجام میشود. یک موضوع محوری در فعالیتهای جاسوسی ایران شناسایی مخالفان تبعیدی در بین جامعه ایرانیان مقیم آلمان میباشد که جمعیت آنها به ۵۰هزار نفر بالغ میشود. در این میان سازمان مجاهدین خلق ایران و چتر سیاسی آن شورای ملّی مقاومت ایران، بهطور خاص، در مرکز این فعالیتها قرار دارند. علاوه بر این، واواک یک علاقه شدید عملیاتی برای شناسایی اهدافی در آلمان بهخصوص در بخش سیاست خارجی و امنیتی از خود نشان میدهد“ .
همچنین، اداره اطلاعات و امنیت هلند در گزارش منتشر شده در آوریل ۲۰۱۳ مینویسد: ”سازمان امنیت هلند پی برده است که دولت ایران همواره در مبارزهاش علیه جنبش مقاومت مجاهدین خلق فعال است و دیده شده است که وزارت اطلاعات ایران یک شبکه اروپایی را هدایت میکند که در هلند هم فعال است. اعضای این شبکه از اعضای سابق مجاهدین هستند که توسط وزارت اطلاعات ایران جذب شدهاند. آنها وظیفه دارند که افکار عمومی را در مورد مجاهدین خلق با لابی کردن، نشریات و گردهماییهای ضد مجاهدین بهطور منفی تحت تأثیر قراردهند. آنها همچنین در مورد مجاهدین خلق و اعضای (احتمالی) آنها برای وزارت اطلاعات ایران اطلاعات جمع میکنند“».
عجب اینکه تاکنون در اروپا و آمریکا حتی یک نمونه وجود ندارد که کسی یا کسانی که مدعی هستند مجاهدین و دیگر اعضای مقاومت ایران، به غلط یا به دروغ، به آنها برچسب مزدوری میزنند به دادگاه شکایت کرده باشند. این برخلاف دعوتهای مکرر و مستمر مجاهدین از مدعیان قتلهای مشکوک یا طلاق اجباری و هر گونه قهر و اجبار دیگر، به شکایت بوده است. از جمله، «دعوت مجدد به دادگاه و شکایت» در پی افشاء اسناد زن مأموری به نام خلج هدایتی که ادعا کرده بود مجاهدین در اشرف رحم او را بیرون آوردهاند (صفحۀ ۲۷کتاب «خدمتگزاری و مزدوری برای اطلاعات آخوندی»).
بیانیهٔ شورا در مرداد ۱۳۹۸ خاطرنشان کرده است: «حرف مأموران ولایت ساده و روشن است و جای تردید در ماهیت آنها و در مأموریتی که بر عهده دارند، باقی نمیگذارد. حرف این است که ”یکی از بزرگترین جنایتکاران علیه بشریت مسعود رجوی است“ (ایرج مصداقی ـ میهن تی وی ۳مرداد ۱۳۹۸). این دم تکان دادن آشکار برای آخوندهای جلّاد ابراهیم رئیسی و پورمحمدی و بهروشنی تبعیت از ولیفقیه ارتجاع در فتوای تعویض جای شهید و جلّاد در موضوع اعدامها و قتلعام است. خامنهای در بارهٴ ”تروریستها و منافقین“ گفت: ”دههٔ ۶۰ دههٔ حوادث بزرگی است که در کشور اتّفاق افتاد... من توصیه میکنم به کسانی که اهل فکرند، اهل تأملاند راجع به دههٔ ۶۰ قضاوت میکنند، جای شهید و جلّاد عوض نشود. . [شعار مرگ بر منافق]“ (۱۴ خرداد ۱۳۹۶ بر سر قبر خمینی).
در این گرد و خاکهای آخر خط، بیسبب نیست که مبلّغان ”قتلهای مشکوک در درون مجاهدین“ (برای ماستمالی و هر چه کمبارنمودن و بالانس کردن جنایتهای رژیم) از بالاگرفتن جنبش دادخواهی سراسیمهاند. آنچنان که گزارش عفو بینالملل در سیامین سالگرد قتلعام زندانیان سیاسی تحت عنوان "یک جنایت ادامهدار علیه بشریت" را هم برنمی تابند و در چاکری نظام ولایت، حتی گزارشگران عفو را بهخاطر نام بردن از مجاهدان سر بدار و مصاحبه و گفتگو با همبندان آنها، مرتکب گناه کبیره و مستوجب حد شرعی و تعزیرات حکومتی میدانند!
از دیگر طرفههای این وحوش، به کار گرفتن مزدور بچگان و مستخدمان نورسیدهیی است که در میانسالی به صرافت آن میافتند که وقتی کم سن و سال بودهاند، مجاهدین آنها را به اجبار یا با ”شستشوی بیمغزی“ از اروپا یا آمریکا به ارتش آزادیبخش بردهاند!».
در یککلام، پرهیز از شکایت در رابطه با «کد» شناخته شدهٔ اطلاعات آخوندها در مورد برچسب زدن مجاهدین به مخالفان و منتقدین، همان دم خروسی است که قسم ملّا را باطل میکند و الّا، اگر مدعی ریگی به کفش نداشت، راه دادگاه در کشورهای اروپایی و آمریکا پیوسته برایش باز بوده است. تمسک مضحک طعمهها و نفلگان وزارت به «اصل برائت» برای مزدوران نیز مفید فایده نیست. این هم که مجاهدین باید بروند شکایت کنند فقط جا خالی دادن و نعل وارونه توسط مزدوران است زیرا آنچنانکه در حکم دادگاه استیناف احسان نراقی هم آمده است «صرف نسبت دادن مأمور سرویسهای مخفی کشور خارجی به یک شخص دیگر، به خودی خود، افترا محسوب نمیشود. »... به عبارت دیگر، مجاهدین نباید از مأموربودن شخص دیگری شکایت کنند، کسی باید شکایت کند که منکر حرف مجاهدین است و آن را افترا میداند. بگذریم که قضاوت و تعیینتکلیف نهایی در دادگاه مردم ایران صورت میگیرد.
۷۵- نمونههای قابلتوجه دیگر در کتاب «سفارت رژیم ایران در آلبانی، مرکز جاسوسی و تروریسم»، که توسط یکی از کسانی که چهار سال با آنها همکاری میکرد، نوشته شده، بسیار روشنگر و عبرتانگیز است:
همکار سفارت از جمله مینویسد که فریدون زندی علی آبادی از وزارت اطلاعات او را مأمور کرده است که بیش از ۳۰۰ عکس و فیلم از مراکز مجاهدین تهیه کند. او مینویسد:
- «زندی تأکید میکرد باید مکان خانم رجوی و مسئولان مجاهدین را در بیاوری و اینکه چند تا محافظ دارند. دو مزدور دیگر منوچهر عبدی و سعدالله سیفی در این مأموریت با من همراه بودند».
- «در اسفند ۱۳۹۵مرا سرشبکه گروهی از مزدوران کردند. وظیفۀ این مزدوران مقاله نویسی علیه مجاهدین بود. موضوعات و محورهای مقالات را زندی یا برادران خدابنده مشخّص میکردند.
مطالبی را که مزدوران مینوشتند، به سایتهای وزارت اطلاعات مانند انجمن نجات- سایت فراق- سایت راه نو، ایران اینترلینک (متعلّق به مسعود خدابنده) - کانون آوا (متعلّق به علیاکبر راستگو در آلمان)، سایت «فرقه ها» در پاریس و مزدورانی مثل محمد کرمی و سایرین منتقل میکردم».
- «برای یک دوران مواجب بخشی از مزدوران را در سفارت یا در مغازههایی که شرایط امنیتی آن از قبل چک میشد، به من پرداخت میکردند و من آنها را بین نفرات توزیع میکردم. این مبلغ هر ماه حداقل ۱۵هزار یورو بود. در آوریل ۲۰۱۷ زندی به من اطلاع داد که برای گرفتن پول ماهانه افراد شبکه سر قرار او در ”مجموعهٔ تجارتی تگ“ بروم و خواست از قبل محلی را در این مجموعه انتخاب کنم که دوربین نداشته و از نظر امنیتی مناسب باشد. با محمل خوردن قهوه در کافهیی که در جلوی فروشگاه ZARA قرار داشت، رفتیم و او مبلغ ۱۵۰۰۰یورو را در پاکتی به من تحویل داد. او همچنین یک پاکت حاوی ۸۰ سی دی را هم با خودش آورده بود که به من تحویل دهد. با هم داخل فروشگاه ZARA شده و هر یک پیراهنی انتخاب کرده و به اتاق پرو رفتیم و آنجا زندی سیدیها را در کیف من گذاشت. این سیدیها شامل تبلیغات وزارت اطلاعات برعلیه رهبری مجاهدین بود. تا مدتها کار من ارسال پستی این سیدیها بود. با توجه به اینکه ارسال یکبارۀ آنها شک برانگیز بود، هر بار ۱۰عدد سی دی را برای پارلمانترها، خبرنگاران و... پست میکردم. در جریان این کار متوجه شدم که علیاکبر راستگو (مزدور وزارت اطلاعات در آلمان) و سایر مزدوران نیز دستاندرکار توزیع همین سی دی یا سی دیهای مشابه علیه مجاهدین در کشورهای مختلف هستند. من باید هر روز به راستگو گزارش میدادم که چه تعداد سی دی به چه کسانی ارسال کردهام. در این ماجرا روشن شد که مسعود خدابنده در انگلستان، علی راستگو در آلمان و ابراهیم خدابنده در ایران مستقیماً با سفارت رژیم در آلبانی ارتباط دارند و کارهایشان علیه مجاهدین در آلبانی را همآهنگ میکنند».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر