بعد از ۳۰خرداد دستهدسته جوونها رو دستگیر کردن. بیشترشون دانشآموزهایی بودن که بهخاطر مخالفت با چماقداری و خوندن نشریه، از مدرسه راهی شکنجهگاه شدن.
نامه منتظری به خمینی ـ ۵مهر ۶۰: «اعدام دختران سیزده چهارده ساله به صرف تندزبانی... شکنجههای طاقتفرسا رو به افزایش است».
آخوند ملاحسنی نماینده خمینی در ارومیه ـ روزنامه حیات نو ـ ۳دی ۱۳۷۹: «امام به آنها که نمیخواستند حکم اعدام بدهند، فرمودند: اگر یک میلیون نفر هم باشند، یکشبه دستور میدهم همه را به رگبار ببندند و قتلعام کنند».
بعد از شکست طرح توابسازی جلاد اوین و شکلگیری وزارت اطلاعات، آخوند ریشهری و احمد خمینی موضوع کشتار زندانیان رو با خمینی مطرح کردن.
منتظری: «این یه چیزیه که اطلاعات روش نظر داشت و سرمایهگذاری کرد و شخص احمد آقا پسر آقای خمینی هم از سه چهار سال قبل هی میگفت، مجاهدین از روزنامهخونش و... خونش و از اعلامیهخونش همه باید اعدام شن، اینها یه همچین فکری میکردند».
بعد از لاجوردی طرح قتلعام دوباره رو اومد و از زمستون ۶۶ با تفکیک و طبقهبندی زندونیا استارت خورد.
یکی از شاهدان: «تیرماه ۶۷: ۲نفر از دادیارهای زندان اومده بودن بند ۱ که ما بودیم اتاقهامون دونه دونه اسم و فامیل میپرسیدن میگفتن میخوایم شما را اتمامحجت کنیم».
بالاخره یه ماه بعد از فتح مهران توسط مجاهدین، یعنی روز ۲۷تیر خمینی همزمان با عقبنشینی از جنگ، فرمان قتلعام زندانیان رو صادر کرد.
مورگان اورتگاس ـ سخنگوی وزارتخارجه آمریکا: «نوزدهم ژوئیه ـ ۲۸تیر ـ سالگرد شروع بهاصطلاح کمیسیونهای مرگ در ایران است و هزاران مخالف سیاسی زندانی را بهطور غیرقانونی اعدام کردند».
یعنی دوباره بردن دادگاه؟
آخه به چه جرمی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر